آیا «آبان» فرمول سریالهای ترکی را دنبال میکند؟
فرهنگی اجتماعی
بزرگنمايي:
اخبار محرمانه - اگر در ماههای اخیر در فضای مجازی یا مهمانی دوستانه، حرفی از سریال «آبان» به میان آمده باشد، احتمالاً عدهای با لبخند طعنهآمیز یکی از این جملات را گفتهاند: «انگار زیرنویس ترکیهای کم داره!» یا «فقط اسم بازیگراش ایرانیه وگرنه قصهاش مثل سریالهای ترکه»؛ اما با روند فعلی سریال بهنظر میرسد این شوخیها بیدلیل نباشد؛ چرا که سریال «آبان» کمابیش همان مسیری را میرود که بسیاری از سریالهای پربیننده ترکیهای را با آن میشناسیم یعنی قصهای پر از عشقهای توفانی، جداییهای ناگهانی، خیانت و رازهای قدیمی که در قالب یک داستان ایرانی پرمخاطب از کار درآمده است.
تاکید روی کلیشههایی که جواب پس دادهاند
حتی اگر تابهحال سریال ترکی ندیده باشیم با فرمول آنها آشنا هستیم، قصههایی با محوریت عشقهای ممنوع یا پر فراز و نشیب، که شباهت چندانی به زندگی واقعی ندارند، درست مثل آبان که در این قسمتها ناگهان نه تنها دلباخته کسی شده که او را از فرزندش جدا کرده، بلکه ناگهان مدیر خبرهای هم از کار درآمده درحالیکه تا پیش از این فقط یک نابغه کامپیوتری بود. اما در چنین آثاری قرار نیست منطق چندان مسلط باشد و سازندگان «آبان» هم انگار راه میانبر را انتخاب کردهاند یعنی فرمول امتحانشدهای که التهاب و هیجانش قطعاً مخاطب را جذب میکند؛ حتی اگر نسبتی با واقعیت نداشته باشد. بهطور مثال شخصیت ثابت مثل پولدارهای سریالهای آنور آبی مدام خرج میکند، حتی برای شخصیت هدیه که قرار بود از زندگی او و برادرش بیرون برود. حتی اگر این شخصیت کپی آثار ترکی نباشد انگار نسخه بهروزی از قباد سریال «شهرزاد» است که در مسیر عشق ناگهان به گذشته و سبکزندگیاش پشت میکند؛ تحولی که چندان در دنیای واقعی آدمهایی که اهل خلاف و پولشویی هستند باور پذیر نیست.

یکی از انتقادهای پرتکرار مخاطبان جوان، غیبت خانوادهمحوری در «آبان» است. برخلاف بسیاری از سریالهای خاطرهانگیز ایرانی، اینجا خانواده دیگر پناهگاه و منبع امنیت نیست، بلکه بیشتر یا بیرنگ است یا محل بروز اختلافات پر سر و صدا. تاکید بیش از حد بر رویدادهای عاشقانه و روابط سطحی باعث شده توجهی به مسائلی مثل همدلی یا همبستگی خانوادگی نشود. همین رویکرد یکی از نقاط تمایز سریال با استانداردهای مورد انتظار بینندگان ایرانی است. در این بین موافقان سریال معتقدند آبان دلباخته ثابت نشده و صرفاً بهخاطر همکاری با پلیس با او سفر میرود و ادای عشاق را در میآورد که حتی اگر اینطور هم باشد بازهم از منطق درستی پیروی نمیکند و نقدها به شکل دیگر به داستان وارد میشود.
بازیها و کارگردانی دور از انتظار
اما شاید فکر کنید تنها شباهت «آبان» با درامهای ترکی همین است که احساسات ناگهانی و دلبستگیهای ناخوشایند در آن پررنگ است، اما در کنار همه اینها باید به ضعفهای فنی سریال هم اشاره کرد. منتقدان و کاربران فراوانی به بازیهای اغراقشده و ناموزون یا کارگردانیای که بیشتر میخواهد آلبوم عکس از دکور و لباسها بسازد تا قصهای را روایت کند، نقد وارد کردهاند. در این بین یکی از اصلیترین گلایههایی که تقریباً در تمام نقدهای سینمایی درباره سریال «آبان» تکرار میشود، کندی آزاردهنده در روایت و افزایش پیچیدگیهای بیدلیل و کلافهکننده است. طوری که خط اصلی بهجای آنکه حول شخصیتهای و نقطه اوج داستانی بچرخد، صرف پرسهزدن میان حاشیهها، داستانهای فرعی و موضوعات متفرقه میشود؛ بهطور مثال قصه هدیه، شوهر سابقش، پسرش و سروش بدون آنکه پیش برود مدام در موقعیتهای تکراری بیان میشود. این جنس کشدار کردن قصههای فرعی برای سریالهای 200 قسمتی ترکی که استاندارد خاصی ندارند عجیب نیست؛ اما برای نمایش خانگی ما که باید داستانش را سرراست بیان کند نقطه ضعف بزرگی است. در نهایت شاید «آبان» سرگرم کننده باشد اما توجه بیش از اندازه به آن راه را برای ساخت آثار مشابه چنان باز خواهد کرد که بعید نیست کم کم ذائقهمان به این جنس اثر عادت کند و ....
بازار
![]()
خبرنگار: زهراسادات سعیدی
لینک کوتاه:
https://www.akhbaremahramaneh.ir/Fa/News/1353755/