بزرگنمايي:
اخبار محرمانه - در بحبوحه جنگ جهانی اول، یک مرد آلمانی به نام ویلهلم واسموس، با نفوذ در جنوب ایران، نقش مهمی در تحریک خیزشهای مردمی علیه استعمار انگلیس ایفا کرد. او با لباس ایرانی و لهجه محلی، خود را به یک قهرمان منطقهای تبدیل کرد.
با آغاز جنگ جهانی اول در سال 1914 میلادی (1332 قمری)، ایران سیاست بیطرفی را برگزید و از کشورهای درگیر خواست تا به این بیطرفی احترام گذاشته و نیروهای خود را از خاک ایران خارج کنند. اما این درخواستها نادیده گرفته شد و ایران، ناخواسته، درگیر تبعات این جنگ بزرگ شد.

با شروع جنگ جهانی اول، بسیاری از ایرانیان به آلمان به عنوان یک قدرت خارجی غیر استعماری امیدوار بودند. آلمان در
ایران فعال بود و به دنبال تضعیف نفوذ انگلیس و
روسیه بود. سیاستمداران آلمانی از این احساسات ضد انگلیسی و ضد روسی در
ایران استفاده کرده و فعالیتهای خود را در
ایران گسترش دادند. آنها به آزادیخواهان ایرانی نزدیک شدند و با تحریک قبایل و عشایر، آنها را علیه انگلیس شوراندند. ویلهلم لیتن، یکی از کارگزاران سیاسی آلمان در
ایران در طول جنگ جهانی اول، اظهار داشت که ایرانیان به دلیل تجربیات تلخ خود با
روسیه و انگلیس، بدون نیاز به تبلیغات، طرفدار آلمان بودند (لیتن، 1368، ص 260).
یکی از دیپلماتهای آلمانی به نام ویلهلم واسموس، نقش مهمی در تحریک اقدامات ضد انگلیسی در جنوب
ایران داشت. واسموس در سال 1880 در آلمان به دنیا آمد و پس از تحصیل در رشتههای حقوق و شرقشناسی، در سال 1906 به وزارت خارجه آلمان پیوست. او پس از مدتی به ماداگاسکار رفت و سپس در سال 1909 به عنوان کنسول به بوشهر اعزام شد (سایکس، 1348، ص 18).

واسموس پس از یک سال از بوشهر به برلین بازگشت و مجدداً به ماداگاسکار رفت. او سه سال را به تحصیل زبان فارسی پرداخت و در سال 1913 دوباره به بوشهر بازگشت. واسموس متوجه شد که مردم نواحی شمالی
ایران با ایلات و عشایر جنوب تفاوت دارند، زیرا مردم نقاطی که کمتر تحت نفوذ استعماری بریتانیا قرار گرفتهاند، به اندازه کافی از آن دولت متنفر نیستند. از این رو، افراد تنگستان فارس را برای اجرای مقاصد خود مناسبتر دید.
واسموس در دوران جنگ جهانی اول سعی در تحریک و دامن زدن به مبارزات و خیزشهای مردمی و ایلاتی در جنوب
ایران علیه سیاست بریتانیا داشت و نقش برجستهای در تحولات جنوب ایفا نمود. او با اوضاع جغرافیایی، فرهنگ، اعتقادات، باورهای قومی و مذهبی مردم
ایران آشنا بود و به آسانی توانست خود را به هیئت مسلمانی و لباس ایرانی درآورد. واسموس سالهای زیادی را در تنگستان تنها زیست و با آداب و رسوم تنگستانیها آشنا شد. او لباس تنگستانیها را پوشید و حتی به لهجه آنها سخن گفت. داگوبرت فن میکوش در این باره مینویسد: «واسموس اغلب روزها در سفر به سر میبرد، با این خان و آن خان ملاقات میکرد و گاه تا دل کوهها پیش میرفت. در یک اتاق لخت یا در یک چادر شبانی در جمع رؤسا و ریشسفیدان چمباتمه مینشست و به مذاکراتی که ساعتها به طول میانجامید تن میداد» (میکوش، 1377، ص 19).

واسموس دارای دفتر یادداشت روزانه بود و هر آنچه که میدید یا میشنید یادداشت مینمود. وی طی سالهای مأموریت سیاسی خویش در جنوب
ایران یا در ایام اقامت در تنگستان و اهرم، مرتباً اخبار وضعیت سیاسی، تحولات اجتماعی، پراکندگی قدرت، مخالفت خوانین با یکدیگر، نفوذ انگلیسیها در میان خوانین یا هر موضوع جالبی راجع به تنگستان را به صورت نامه، تلگراف، رمز، پیام یا گزارش به آلمان ارسال میکرد (یاحسینی، ص 76).
با آغاز قرن بیستم، نفت به یک منبع حیاتی برای انگلیس تبدیل شد و خلیج فارس و جنوب
ایران برای بهرهبرداری از ذخایر نفت اهمیت بسیاری یافت. نیروی دریایی انگلیس به نفت
ایران نیاز داشت و به همین دلیل، دولت بریتانیا تصمیم گرفت در بوشهر نیرو پیاده کرده و جنوب
ایران را اشغال نظامی کند.
رئیس علی دلواری، شیخ حسین چاه کوتاهی و زائر خضرخان اهرمی، سه نفر از خوانین دلیر تنگستان، با آگاهی از این وقایع تصمیم گرفتند علیه دشمن قیام کنند. انگلیسیها به رئیس علی دلواری مظنون شده و دلوار را بمباران کردند و به آن حمله کردند. واسموس نیز که خبر قیام دلیران تنگستانی را شنید، به سوی بوشهر حرکت کرد.

در بحبوحه جنگ جهانی اول، ویلهلم واسموس، به عنوان یکی از کارآمدترین عوامل آلمان در ایران، توانست با بهرهگیری از نارضایتی عمومی از انگلیس، شبکهای از ارتباطات با روسای ایلات جنوب ایجاد کند. او با وعدههای مالی، توانست حمایت آنان را جلب کند و زمینههایی را برای مقابله با نفوذ بریتانیا فراهم آورد (نصیری طیبی، 1384، ص 86). همچنین، همسویی افسران سوئدی ژاندارمری فارس با آلمان، ناشی از تنفرشان از روسها، بستر مناسبی را برای فعالیتهای واسموس و سازماندهی اقدامات ضد انگلیسی فراهم آورد (اوکانر، 1376، ص 94).

اشغال کنسولگری آلمان در بوشهر توسط انگلیسیها و دستگیری مأموران آلمانی، خشم مردم جنوب را برانگیخت. تبلیغات گسترده و فعالیتهای واسموس، که موفق به ایجاد شبکهای ارتباطی با کنسول آلمان در شیراز و خوانین طرفدار آلمان شده بود، این خیزش را تقویت کرد. در نتیجه، جنوب
ایران به صحنه درگیریهای محلی میان طرفداران و مخالفان انگلیس تبدیل شد و رئیس علی دلواری با ارسال نامه به روحانیون و متنفذین، آمادگی خود را برای حمایت از مخالفان انگلیس اعلام نمود (ایرجی، 1378، ص 32).
تلاشهای دولت مرکزی برای میانجیگری و ایجاد سازش میان طرفین درگیر، به رغم اقداماتی که از سوی مخبرالسلطنه، والی فارس، صورت گرفت، بینتیجه ماند. افزایش نیروهای نظامی انگلیسی در جنوب
ایران نیز، نفرت عمومی را تشدید کرد. همکاری موقرالدوله، حاکم بوشهر، با انگلیسیها در سرکوب مخالفان، اوضاع را بحرانیتر ساخت. در مقابل، جلسات متعدد واسموس با خوانین و گروههای مخالف انگلیس، از جمله زایر خضرخان اهرمی، شیخ حسینخان چاهکوتاهی و رئیس علی دلواری، منجر به حمله مشترک آنان به پایگاههای انگلیسی در بوشهر شد. این حملات که با دلاوری رئیس علی دلواری همراه بود، ترس مردم جنوب از قدرت بریتانیا را کاهش داد و دولت انگلیس را مجبور به اعزام نیروهای بیشتر و اعلام حکومت نظامی در بوشهر کرد (بیات، 1377، ص 128).
واسموس با جلب حمایت محافل متنفذ شیراز و فارس و تحریک مردم، تلاش کرد
ایران را وارد جنگ کند. او با استفاده از هیجان عمومی، سعی کرد با همان حربه انگلیسیها به مقابله با آنها بپردازد و به تسلط انگلیسیها در شیراز پایان دهد.
واسموس در ژانویه 1915 با گروه اندکی راهی جنوب
ایران شد. او میخواست جاده شیراز-بوشهر را بگیرد، علیه انگلیسیها در خلیج فارس دست به اقداماتی بزند و سایر گروههای عملیاتی آلمان را با فرستادن آذوقه پشتیبانی کند. واسموس با ایجاد اختلال در بوشهر و بستن جاده خلیج فارس به شیراز، به دنبال تضعیف سلطه بریتانیا در منطقه بود. وی با برقراری روابط دوستانه با عشایر منطقه و استفاده از احساسات مذهبی و ملی، به تحریک آنها علیه انگلیسیها پرداخت.
واسموس همکاری خود را با رئیس علی دلواری، شیخ حسین چاه کوتاهی و زائر خضرخان اهرمی آغاز کرد. محبوبیت واسموس به حدی بود که مردم حاضر نشدند او را به انگلیسیها تحویل دهند و جایزه پنجاه هزار لیرهای را دریافت کنند.
با همکاری نیروهای ملی و کمک ایل قشقایی، انگلیسیها از بوشهر بیرون رانده شدند و شیراز و مناطق مجاور فارس به تصرف قوای ملی درآمد. بسته بودن راه بوشهر-شیراز پیامدهای ناگواری برای انگلیسیها به همراه داشت و از حمل و نقل تجهیزات نظامی پلیس جنوب جلوگیری شد.
بخشی دیگر از فعالیتهای واسموس، اخلال در صادرات نفت و متوجه ساختن بریتانیا به محور جنوب بود که با موفقیت به اجرا درآمد. از نتایج این عملیات، سقوط کوتالعماره و شکست انگلیس بود.
در 20 نوامبر 1918، واسموس خبر متارکه جنگ را دریافت کرد و به او پیشنهاد شد که به وطن خود بازگردد. واسموس این پیشنهاد را رد کرد و تصمیم گرفت از طریق ترکیه
ایران را ترک کند. او لباس ایرانی را از تن خارج کرد و گفت: «نمیخواهم ننگ شکست را به قامت ملت
ایران که گناهی جز بیطرفی نداشته تحمل کنم و دامان ملتی را که در راه رسیدن استقلال خویش جانبازی نموده لکهدار سازم» (کحالزاده، چ2، ص 365-366).
واسموس به آلمان بازگشت و در ازای خدماتش، به ریاست اداره امور شرقی منصوب شد. او تلاش کرد تا پاداش وعده داده شده به خوانین ایرانی را پرداخت کند، اما دولت آلمان قادر به این کار نبود. واسموس در نهایت با دریافت مبلغی، به همراه همسرش به بوشهر بازگشت تا با توسعه زراعت، پاداش خوانین را پرداخت کند، اما این کار با شکست مواجه شد.
طلبکاران واسموس را ورشکست کردند و او مجبور به ترک چغادک شد. او به محکمه شکایت برد، اما حکم علیه او صادر شد. واسموس در آوریل 1931 با اندوه عازم برلین شد و در آنجا بیمار شد. او پس از دریافت خبر رأی مساعد دیوان عالی، در سال 1931 درگذشت.
منابع:
ایرجی، ناصر. (1378). ایل قشقایی در جنگ جهانی اول . تهران: شیراز. بیات، کاوه. (1377). اسناد جنگ جهانی اول در جنوب
ایران . بوشهر: مرکز بوشهر شناسی و مؤسسه خدمات فرهنگی همسایه. سایکس، کریستوفر. (1348). فعالیتهای جاسوسی واسموس یا لارنس آلمانی در
ایران . ترجمه: حسین سعادت نوری. کحالزاده، میرزا ابوالقاسم خان. (چ2). دیدهها و شنیدهها . لیتن، ویلهلم. (1368). خاطرات لیتن سرکنسول آلمان در تبریز در اثنای جنگ جهانی اول . ایرانشهر. میکوش، داگوبرت فن. (1377). واسموس . ترجمه: کیکاووس جهانداری. نصیری طیبی، منصور. (1384). ایالت فارس و قدرتهای خارجی از مشروطیت تا سلطنت رضا اوکانر، فردریک،.(1376)، از مشروطه تا جنگ جهانی اول، یا خاطرات فردریک اوکانر کنسول انگلیس در فارس، ترجمه حسین زنگنه،