سرمقاله کیهان/ خبر آمد، خبری در راه است
تحلیل ویژه
بزرگنمايي:
اخبار محرمانه - کیهان / «خبر آمد، خبری در راه است» عنوان یادداشت روز در روزنامه کیهان به قلم حسین شریعتمداری است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
1- بیست و چند سال قبل بود که تصمیم گرفتیم همه پنجشنبهها به یاد مراد غایبمان حضرت بقیهاللهالاعظم- ارواحنا له الفداء- ستون ثابتی در کیهان داشته باشیم. در پی این تصمیم ستون سمت راست صفحه 3 کیهان پنجشنبه را به درج نکتهها و سروده شاعران قدیم و معاصر درباره حضرتش اختصاص دادیم. نام ستون را «چشم به راه سپیده» نهادیم و به لطف خدای مهربان از آن هنگام تاکنون بیوقفه ادامه داشته است. نگارنده بر تارک ستون، خطاب به مولای بزرگوارمان نکته کوتاهی نگاشته بودم، که برای چند سال پیاپی، در صدر ستون جای داشت و امروز در یادداشت پیشروی به آن اشاره میکنیم. بخوانید!
2- تو را غایب نامیدهاند، چون «ظاهر» نیستی، نه اینکه «حاضر» نباشی. «غیبت» به معنای «حاضر نبودن»، تهمت ناروایی است که به تو زدهاند و آنان که بر این پندارند، فرق میان «ظهور» و «حضور» را نمیدانند، آمدنت که در انتظار آنیم به معنای «ظهور» است، نه «حضور» و دلشدگانت که هر صبح و شام تو را میخوانند، ظهورت را از خدا میطلبند نه حضورت را. وقتی ظاهر میشوی، همه انگشت حیرت به دندان میگزند و با تعجب میگویند که تو را پیش از این هم دیدهاند. و راست میگویند، چرا که تو در میان مائی، زیرا امام مائی، نام تو که به میان میآید، صاحبدلان «دل» از دست میدهند و قرار ازکف مینهند و قافله دلهای بیقرار روی به قبله میکنند و آمدنت را به انتظار مینشینند...
3- اواخر سال 1355 بود. در بند 4 و5 و 6 زندان قصر که مخصوص زندانیان سیاسی با محکومیتهای سنگین بود، زندانی بودم. آن روزها سایه شوم رژیم آمریکایی شاه، آسمان ایران اسلامی را سیاه کرده بود. هر صدای مخالفی اگر به گوش حرامیان میرسید، در گلو خفه میشد. زندانیان سیاسی که محکومیتهای بلندمدت داشتند هر از چند گاه میان دو زندان قصر و اوین جابهجا میشدند. سخن درباره خاطرهای از مرحوم حاج حبیبالله عسگراولادی است که در زندان اوین دوران محکومیت خود را سپری میکرد. مرحوم عسگراولادی را در نوجوانی دیده بودم آنچه از قول حضرت امام نقل میکرد، تکان دهنده، اما روحنواز بود. باید آن روزهای سیاه را دیده باشی تا بتوانی نقش خاطرهای را که مرحوم عسگراولادی نقل میکرد، بر لوح دل خود احساس کنی... خاطره، مربوط به دیدار آن مرحوم با حضرت امام(ره) بود. در فاصله میان آزادی امام- رضوانالله تعالیعلیه- از زندان و تبعید آن حضرت به ترکیه و سپس عراق... برای گزارش برخی از رخدادهای ناگوار و کسب تکلیف به قم رفته بود... ماجرای آن دیدار را، بعدها- بهمنماه 1387- در مقدمه یکی از یادداشتهای کیهان آورده بودم... «با عجله آمده بود و سراسیمه، دغدغه جان او را داشت و پاسخی برای این پرسش خود و دوستانش میخواست، وظیفه ما چیست؟... اهل سخن بود و چندینبار هم آنچه را میخواست بگوید، تمرین کرده بود اما وقتی او را دید زبانش بند آمده بود. محو عظمت توأم با وقار و صلابت آمیخته به مهربانی او شده بود. به جای او، خمینی(ره) سخن آغاز کرد؛ «شما را چه میشود آقای عسگراولادی؟ چه سعادتی بالاتر از این که خون انسان در راه خدا ریخته شود... پس شما نمیدانید که قرار است به کجا برویم؟ باید برایتان بگویم... امشب میگویم...» برایش عجیب بود. امام(ره) بیآنکه او سخنی گفته باشد، درباره موضوعی سخن میگفت که عسگراولادی به همان منظور آمده بود. چند ماه قبل از آن روز، شاه به قم رفته بود ولی هیچیک از روحانیون مطرح و سرشناس به استقبال او نرفته بودند. وقتی شاه به محل استقرار خود رسیده بود، علت را جویا شده و متوجه شده بود امام خمینی(ره) استقبال روحانیت از شاه را تحریم کرده بود. شاه که به شدت عصبانی بود، گفته میشد در بازگشت به تهران دستور تهیه کیفرخواست علیه امام(ره) و محاکمه صحرایی! او را صادر کرده بود. آقای عسگراولادی بعد از اطلاع از خبر، به نمایندگی از همرزمانش نزد امام(ره) رفته بود تا از یکسو این خبر را به امام(ره) برساند و از سوی دیگر درباره تکلیف خود و سایر مردم از ایشان سؤال کند. ولی امام(ره) پیش از طرح موضوع به آن پاسخ داده بود. امام راحل(ره) در ادامه همان ملاقات به آقای عسگراولادی گفته بودند؛ «تصور نکنید که مبارزه ما یکسال و دو سال و سه سال طول میکشد، به دوستانی که حوصله این مبارزه طولانی را ندارند، بگوئید کنار بکشند. این مبارزه چند دهه ادامه خواهد داشت... مبارزه ما محدود به جلوگیری از تصویب یک قانون، تغییر یک وزیر و یا تغییر یک دولت نیست، مبارزه ما برای فراهم آوردن زمینه ظهور حضرتبقیهالله -ارواحنا له الفداء- است. ازهماکنون به شما بگویم که نهضت ما سه مرحله در پیش دارد. مرحله اول، اسلامی کردن ایران است. بعد از نجات کشورمان، از آن به عنوان یک پایگاه برای نجات سایر کشورهای مسلمان استفاده میکنیم و این، یعنی اسلامی شدن بقیه کشورهای مسلمانکه مرحله دوم نهضت ماست... و مرحله سوم این مبارزه، گسترش الگوی حکومتی اسلام به همه جهان است. در این مرحله و هنگامی که همه ملتها با الگوی عدالتگستر و خداجوی اسلام ناب آشنا شدند میتوانیم به حضرت بقیهالله - ارواحنا لتراب مقدمه الفداء- عرض کنیم که جهان برای تشریففرمایی و قیام شما آماده است...».
4- هنری کیسینجر، مشاور رئیسجمهور آمریکا در دهه 70 میلادی میگوید؛ «آیتالله خمینی، غرب را با بحران جدی برنامهریزی مواجه کرد، تصمیمات او آنچنان رعدآسا بود که مجال هر نوع تفکر و برنامهریزی را از سیاستمداران و نظریهپردازان میگرفت... هیچکس نمیتوانست تصمیمات او را از پیش حدس بزند، او با معیارهای دیگری غیر از معیارهای شناختهشده در دنیای امروز سخن میگفت و عمل میکرد. گویی از جای دیگری الهام میگرفت، دشمنی آیتالله خمینی با غرب، برگرفته از تعالیم الهی او بود. او در دشمنی خود نیز خلوصنیت داشت».
![](/)
5- شبکه اول تلویزیون «بیبیسی- B .B.C . WORLD» در مجموعه مستندی با عنوان «قرندوم» که به بررسی رخدادهای احتمالی قرن بیست و یکم اختصاص داشت، به رهبران سیاسی غرب هشدار میدهد؛ «آنچه در ایران در سال 1979- بهمنماه 1357- اتفاق افتاد، نه تنها برای ایرانیان، بلکه برای تمام ادیان جهانی یک نقطه عطف است. نقطه عطفی که از بازگشت تودههای میلیونی مردم در سراسر دنیا به اصولگرایی مذهبی خبر میدهد... در سراسر جهان، پیروان ادیان مختلف نظیر مسیحیت، یهودیت، بودیسم و هندوها به اصولگرایی مذهبی روی آوردهاند، حتی در ترکیه نیز که هفتاد سال قبل با مذهب وارد جنگ شده بود، امروزه روند بازگشت به اصول اسلامی سرعت گرفته است».
6- آلوین تافلر، استراتژیست معروف آمریکایی و از شخصیتهای سیاسی نزدیک به کاخ سفید، اعتراف میکند؛ «بازی قدرت جهانی در دهههای آیندهای که پیش روی داریم، بدون در نظر گرفتن قدرت روزافزون اسلام قابل درک نیست».
7- این سخن از رهبر معظم انقلاب را بخوانید! «امروز تاریخ جهان، تاریخ بشریت، بر سر یک پیچ بزرگ تاریخی است. دوران جدیدی در همه عالم دارد آغاز میشود. نشانه بزرگ و واضح این دوران عبارت است از توجه به خدای متعال و استمداد از قدرت لایزال الهی و تکیه به وحی. بشریت از مکاتب و ایدئولوژیهای مادی عبور کرده است».
8- حالا در این کلام حضرت امام -رضوانالله تعالیعلیه- دقت کنید: «ما، الان در موقعیت حساسی هستیم که به نظر من، حساسترین نقطه تاریخ است... گویی جهان مهیا میشود برای طلوع آفتاب ولایت از افق مکه معظمه و کعبه آمال محرومان و حکومت مستضعفان».
خدای مهربان مرحوم محمدرضا آغاسی، شاعر انقلابی را با اولیاءالله محشور فرماید. این نوشته را با اشاره به سرودهای از آن مرحوم به پایان میبریم، آنجا که میسراید:
خبر آمد خبری در راه است
سرخوش آن دل که از آن آگاه است
شاید این جمعه بیاید شاید
پرده از چهره گشاید شاید
لینک کوتاه:
https://www.akhbaremahramaneh.ir/Fa/News/1330786/