از تجربه «پایتخت» عبرت بگیرید آقای جبلی!
فرهنگی اجتماعی
بزرگنمايي:
اخبار محرمانه - برترین ها / طی سالهای اخیر، شبکه نمایش خانگی به عنوان بستری نوین در حوزه محتوای تصویری، توانسته جایگاه خود را پیدا کند. این مسیر در عین آنکه با برخی چالشها همراه بوده و هست، روندی مستقل، تجربهگرا و متناسب با تحولات اجتماعی را دنبال کرده است؛ مسیری که نه تقلیدی از رسانه ملی، بلکه تلاشی برای پاسخگویی به نیازهای متنوع و بهروز جامعه بوده است.
استقبال جالب توجه از سریالها و برنامههای تولید شده در این فضا با توجه به واکنش و نظرات مردم در فضای مجازی و بطن جامعه حکایت از دیده شدن و تأثیرگذاری محتوای تولید شده در دنیای نمایش خانگی دارد، مثل اقبال مردم به «گل یا پوچ» یا وایرال شدن بخشهای مختلفی از «جوکر بانوان» و سریالهای مختلف از «یاغی» و «زخم کاری» گرفته تا «پوست شیر» و «شهرزاد» و... . این جریان نشان میدهد که این فضا نه تنها جای خود را باز کرده، بلکه استانداردهای تازهای برای احترام به سلیقه متنوع مخاطب را هم تعریف کرده است.
از سوی دیگر مهاجرت چهرههایی چون سروش صحت، عادل فردوسیپور، مهران مدیری و... که زمانی جزو افتخارات صداوسیما محسوب میشدند، به این فضای جدید، صرفاً یک تصمیم شخصی نبوده بلکه نتیجه سومدیریت و فقدان فرصت برای خلاقیت در ساختار رسمی رسانه ملی است. این کوچ باعث شد تا به واسطه چارچوبهای منطقیتر نمایش خانگی و تلاش برای همراهی با سلیقه جمعی جامعه، همان چهرهها فرمهای تازهای را تجربه کرده و با مخاطب امروز ارتباط مؤثرتری را برقرار کنند.
اتفاقاً یکی از دلایل مورد اقبال قرار گرفتن نمایش خانگی همین موضوع یعنی اجازه استقلال عمل در قالب قوانین مشخص و بدون دخالتهای سلیقهای و فراقانونی، آن هم بدون بیاحترامی به شأن و جایگاه برنامهسازان است. به همین دلیل است که مردم هم با رضایت بیشتری هزینه اشتراک پلتفرمها را میپردازند، چون میدانند در ازای آن محتوایی با کیفیت و متناسب با نیازهای امروزشان دریافت میکنند.
در این بین موفقیت برخی مجموعههای تلویزیونی همچون «پایتخت» را نمیتوان به منزله وفاداری کامل مردم به الگوهای سنتی رسانهای تعبیر کرد. واقعیت این است که بخش عمدهای از مخاطبان طی سالهای اخیر، فراتر از تلویزیون، به رسانههای آنلاین و نمایش خانگی روی آوردهاند؛ رسانههایی که آزادی عمل و خلاقیت بیشتری در روایت، تنوع در ژانر و توجه به سلیقههای متفاوت نسلهای مختلف را سرلوحه کار خود قرار دادهاند.
از سوی دیگر، برخلاف ادعای برخی، قالب برنامههایی که در نمایش خانگی بازتعریف شدهاند، نشان از خلاقیت در فرم و محتوا دارد. صرف تغییر نام یا دکور، سادهترین شکل تغییر است، اما آنچه در بطن این بازتعریفها رخ داده، بهروز شدن زبان روایت، پرداخت بهتر به سوژهها و احترام به عقلانیت مخاطب است؛ چیزی که مدتهاست در تلویزیون به فراموشی سپرده شده و بازپخشهای مکرر آنچه از گذشته در این رسانه شکل گرفته، بار بخش زیادی از محتوا برای پخش را به دوش میکشد.
بازار ![]()
پس به جای القای این تصور که موفقیت سریالهایی چون «پایتخت» نشانه رجوع مردم به تلویزیون است، باید واقعیت بزرگتری که وجود دارد را دید، اینکه بخش عمدهای از مخاطبان تلویزیون را رها کردهاند و صداوسیما تنها با معدود برنامههایی که در خلاء تولیدات تازه به چشم میآیند هنوز نفس میکشد.
با این تفاسیر موضوع نظارت بر فضای نمایش خانگی از اهمیت مضاعفی برخوردار است. واگذاری این مسئولیت به ساترا، که وابسته به صداوسیما است، با توجه به ماهیت رقابتی موجود، میتواند تضاد منافع ایجاد کند و مانع از رشد مستقل این فضا شود. در مقابل، انتقال مسئولیت نظارت به نهادی بیطرف که ماهیتاً مسئولیت حمایت از هنر و فرهنگ را دارد، میتواند تضمینکننده تعادل میان آزادی عمل رسانهها و حفظ چارچوبهای قانونی و اخلاقی باشد.
همچنین تجربه موفق سریالها و برنامههای پخش شده از پلتفرمهای نمایش خانگی نشان داده که مخاطب امروز، آگاهانه انتخاب میکند و خواهان محتوایی خلاق، متنوع و کیفی است. در چنین شرایطی، به رسمیت شناختن استقلال نمایش خانگی نه تنها به نفع رشد صنعت رسانهای کشور خواهد بود، بلکه میتواند منجر به ایجاد رقابت سالم و ارتقاء کلی کیفیت تولیدات تصویری شود.
از همین رو زمان آن رسیده تا با سیاستگذاری درست و حمایت آگاهانه از این فضا، به استقلال فضای نمایش خانگی احترام بگذاریم، به جای آنکه تلاش کنیم آن را زیر سایه سنگین نهادهای قدیمی ببریم چراکه آینده رسانه در گرو نوآوری و احترام به سلیقه مردم است، نه تکرار راههای کهنه نظارت سختگیرانه و اعمال سلیقه مدام.
لینک کوتاه:
https://www.akhbaremahramaneh.ir/Fa/News/1357125/