بزرگنمايي:

اخبار محرمانه - هفت صبح / چندین بار رفتند مشاوره خانواده، از مشکلات و اختلافاتشان گفتند، اما هیچکس باور نمی‌کرد که ریشه اختلافات آنها فقط در یک موضوع خلاصه شده باشد، خُروپُف! اختلاف نظر، دعوا، توهین و حتی لجبازی، همه این‌ها بهانه بود. در جلسات مشاوره خانواده مشخص شد که این زوج فقط به خاطر خُروپُف و خواب ناکافی، زندگی‌شان به ورطه نابودی کشیده شده است. به همین سادگی، یک زندگی مشترک از هم می‌پاشد.
در واقع دنیای طلاق پر از داستان‌های عجیب و غریب است. گاهی اوقات، دلایل جدایی آنقدر غیرمنتظره است که شنونده به قول معروف از تعجب شاخ در می‌آورد! طلاق و جدایی به خودی خود، مقوله‌ای تلخ و غم‌انگیز به نظر می‌رسد، اما گاهی این جدایی‌ها آنقدر عجیب می‌شود که حتی جنبه طنز به خود می‌گیرد. شاید کمتر کسی باور کند که کت و شلوار دامادی، بتواند یک زندگی عاشقانه را از هم بپاشد. تهیه صبحانه مسئله‌ای ساده و شاید حتی بی‌اهمیت باشد، اما همین موضوع در زندگی یک تازه عروس و داماد، خطرناک شد. باورکردنی نیست که استعفای یک مرد از شغلش او را به دادگاه خانواده بکشاند.
هرکدام از این دلایل عجیب و خنده‌دار، زندگی زوج را به یکی از پرونده‌های دادگاه خانواده تبدیل کرده است. در دنیای پیچیده روابط انسانی، طلاق پدیده‌ای است که گاه ریشه در مسائل عمیق و رنج‌آوری دارد و گاه، باورش سخت است. در دادگاه‌های خانواده، پرونده‌هایی از طلاق به چشم می‌خورد که دلایلشان، فراتر از اختلافات معمول و شناخته‌شده، به نوعی عجیب و غریب به نظر می‌رسد. این موارد، پنجره‌ای رو به زوایای پنهان زندگی زناشویی باز می‌کنند و نشان می‌دهند که گاه، کوچک‌ترین مسائل می‌توانند به فروپاشی یک زندگی منجر شوند.
کت و شلوار پردردسر
روی نیمکت راهروی دادگاه خانواده نشسته‌اند. حتی نمی‌خواهند صورت یکدیگر را ببینند. اما هیچکس نمی‌داند آنها چرا به دادگاه خانواده آمده‌اند. تا اینکه روبه‌روی قاضی قرار می‌گیرند و راز عجیب زندگی این تازه عروس و داماد فاش می‌شود. کت و شلوار دامادی این زوج را به دادگاه خانواده کشانده! بله، درست است. شش ماه زندگی فقط به خاطر یک کت ‌و شلوار، به یکی از پرونده‌های دادگاه خانواده تبدیل شده است. آقای داماد، بعد از عروسی، کت و شلوار شیک و خوش دوختش را به پسرعمه‌اش هدیه داده بود.
اما عروس خانم، این بخشندگی را دوست نداشت و به شدت عصبانی شد. گویا کت و شلوار دامادی نمادی از عشق و عهد و پیمان بوده و هدیه دادن آن معادل هدیه دادن عشق و زندگی مشترک بوده است. درگیری به خاطر انتخاب کانال‌های تلویزیونی در یک مورد دیگر، زوج را مقابل قاضی دادگاه خانواده نشاند. زوجی که به خاطر سلیقه‌های متفاوت در انتخاب شبکه و برنامه، به اختلاف و درگیری‌های مداوم رسیده بودند، سرانجام تصمیم به جدایی گرفتند. این اختلاف، شاید در ابتدا پیش‌پاافتاده به نظر برسد، اما وقتی به عدم تفاهم و ناتوانی در سازش بر سر مسائل کوچک‌تر می‌رسد، می‌تواند به یک مشکل جدی تبدیل شود. 
استعفای دردسرساز
اما ماجرای استعفای دردسرساز مرد جوان چه بود که زندگی مشترکش را از هم پاشید. درواقع عروس خانم وقتی دید که شوهرش در هیچ شغل ثابتی ماندگار نیست و مرتب استعفا می‌دهد، تصمیم گرفت به زندگی مشترکش برای همیشه پایان دهد. محمود پنج بار از پنج شغل مختلف استعفا داده بود، اما هرگز تصور نمی‌کرد که این استعفاها زندگی مشترکش را تحت تاثیر قرار دهد. این زن وقتی در مقابل قاضی دادگاه خانواده قرار می‌گیرد درباره ماجرای زندگی‌اش می‌گوید: «دو سال بیشتر نیست که با محمود ازدواج کرده‌ام. اما در این مدت متوجه شدم که او مرد تنوع طلب و بی‌مسئولیتی است.
چون در هیچ کدام از کارها و شغل‌هایش ماندگار نیست. سر هر کاری می‌رود مرتب ایراد می‌گیرد و بعد از مدت کوتاهی استعفا می‌دهد. تا الان پنج شغل مختلف برایش پیدا شده. هر بار هم مدتی سر کار رفته اما تا می‌خواهد در آنجا ثابت شود و زندگیمان کمی تکان بخورد، استعفا می‌دهد. برای همین کوتاه نیامدم. سر همین موضوع با هم دعوایمان شد. تا اینکه تصمیم گرفتم برای همیشه از این مرد بی‌مسئولیت جدا شوم. او حاضر نیست به خاطر زندگیمان سختی‌های کارش را تحمل کند. تصور می‌کند باید رئیس باشد و بقیه از او اطاعت کنند. در صورتیکه در هیچ محیط کاری چنین نیست.»
درخواست طلاق بعد از درد و دل با جاری
این بار درد و دل با جاری، یک زندگی مشترک را نابود کرد. زن جوان وقتی متوجه دعواهای ناتمام جاری‌اش با خانواده شوهرش شد، از زندگی در باغ مجلل پدرشوهرش ترسید و تصمیم به جدایی گرفت.وقتی قاضی متوجه می‌شود که این زوج تنها 10 ماه است که با هم ازدواج کرده‌اند، علت این دادخواست را می‌پرسد و این زن می‌گوید: «آقای قاضی من شوهرم را دوست داشتم و هیچ اختلافی با هم نداشتیم. بعد از ازدواج بود که جاری‌ام مرا از زندگی با خانواده شوهرم ترساند. او چند سال بود که در آن باغ با خانواده شوهرم زندگی می‌کرد. 
برای همین به او اعتماد کردم. تمام حرف‌هایش حقیقت داشت. این زن در زندگی با این خانواده زجرهای زیادی کشیده بود. برای همین اعتمادم به این خانواده را از دست دادم. دلم نمی‌خواست مثل جاری‌ام، روزهای سخت را تجربه کنم. برای همین سعی کردم کاری کنم که مثل او نباشم. از مادر شوهر و پدر شوهر و حتی خواهرشوهرم می‌ترسم. از شوهرم خواستم از آن خانه برویم ولی قبول نکرد. برای همین تصمیم به جدایی گرفتم.» 
خُروپُف؛ ریشه تمام اختلافات
این موارد، تنها نمونه‌هایی از دلایل عجیب طلاق هستند که در دادگاه‌های خانواده مطرح می‌شوند. این داستان‌ها، هشداری است برای زوج‌ها تا به اهمیت ارتباط، تفاهم، احترام متقابل و توانایی سازش در زندگی مشترک پی ببرند. همچنین، این موارد یادآوری می‌کنند که گاه، کوچک‌ترین مسائل می‌توانند به بزرگ‌ترین مشکلات تبدیل شوند، اگر به درستی مدیریت نشوند. 
سمیرا کرمی، روانشناس که سرپرست دفتر بانوان و خانواده استانداری سمنان هم هست در گفت‌وگو با هفت‌صبح، به بررسی دلایل اختلافات زناشویی می‌پردازد و تاکید می‌کند که این اختلافات ریشه‌های متعددی دارند و افراد با یکدیگر متفاوتند. وی با اشاره به تجربیات خود، به چند عامل کلیدی اشاره می‌کند: «مشکلات خواب، مانند خروپف، می‌تواند تاثیر قابل توجهی بر روابط زناشویی داشته باشد. کمبود خواب منجر به تحریک‌پذیری، استرس و حتی زمینه‌های افسردگی می‌شود. 
من خودم در پرونده‌هایی که بررسی کردم، با موردی مواجه شدم که ریشه در همین موضوع داشت. زوجی که با هم به مشکل خورده بودند، چند جلسه نزد من آمدند ولی مشکلاتشان حل نمی‌شد و می‌خواستند از هم جدا شوند. حتی با تکنیک‌هایی که به آنها ارائه می‌کردم. همیشه درمورد ریزترین مسائل از آنها سوال می‌پرسیدم و در مورد جزئیات حرف می‌زدیم. در یکی از جلسات با خانم، از او پرسیدم، دیشب چطور خوابیدی، گفت خیلی بد. پرسیدم چرا، گفت شوهرم خروپف می‌کند و من تقریبا بیشتر شب‌ها بد می‌خوابم. آنجا بود که فهمیدم مشکل از کجاست. این مسئله خیلی شایع است. این خانم خواب کافی نداشت و اعصابش راحت نبود و در نهایت متوجه شدیم که ریشه همه درگیری‌ها در همین موضوع بود. 
در نهایت هم با عمل جراحی پلیپ بینی آقا، مشکلات این زوج تا حد زیادی حل شد. خواب کافی علاوه بر اینکه در روابط فردی اختلال ایجاد می‌کند، باعث افسردگی می‌شود. این مثال نشان می‌دهد که گاهی مسائل ظاهرا ساده، می‌توانند ریشه اختلافات باشند.» 
چاقی و جدایی
این روانشناس و کارشناس مسائل خانواده دلایل دیگری را هم بررسی می‌کند و به یک مورد عجیب دیگر اشاره می‌کند: «جدایی‌ها می‌تواند دلایل مختلفی داشته باشد. افراد با یکدیگر متفاوت هستند. گاهی اوقات ریشه برخی اختلافات در بعضی مسائل کوچک است که از چشم پنهان می‌ماند. مثلا اگر فردی به خاطر کت و شلوار، تصمیم به جدایی می‌گیرد، قطعا یک مجموعه از مسائل باعث ایجاد دعوا شده است.
همچنین یکی از مهمترین مسائل، صحبت کردن است. مثلا در همان مورد خاص، اگر خانم در خصوص احساس آزاردهنده هنگام خروپف همسرش، زودتر صحبت می‌کرد، خیلی از دعواها شکل نمی‌گرفت. حرف زدن می‌تواند تاثیر زیادی داشته باشد. مثلا در مورد دیگری مردی به من مراجعه کرد و گفت که می‌دانم چاق هستم. اعتماد به نفسش را از دست داده بود و چندین سال از خانمش جدا می‌خوابید و همین مسئله باعث شده بود که کم کم از هم فاصله بگیرند. در نهایت به این نتیجه رسید که با عمل جراحی لاغر کند. ما در این مورد نیز می‌رسیم به اینکه زوج‌ها اصلا با هم حرف نمی‌زنند. مثلا از طرف توقع دارند که بفهمد مشکل از کجاست.»
دعوا بر سر هزینه‌های آرایش و زیبایی
کارشناس مسائل خانواده می‌گوید: «دختر و پسری به من مراجعه کردند که تازه سه ماه بود به عقد یکدیگر درآمده بودند. آنها درواقع دوره آشنایی را نگذرانده بودند و مهارت زندگی را بلد نبودند. همین باعث شده بود که به خاطر هزینه‌های آرایش و زیبایی دختر خانم آنها را با مشکل مواجه کند. دخترخانم توقع داشت هزینه‌های آرایش و زیبایی را طرف مقابل بدهد و طرف مقابل قبول نداشت. آن خانم به شوهرش می‌گفت من به خاطر تو ناخن‌هایم را ترمیم می‌کنم و مژه می‌گذارم چون تو مرا بیشتر می‌بینی تا خودم، پس تو باید این هزینه‌ها را پرداخت کنی. ولی آقا می‌گفت نه من برایم مهم نیست. 
هردو درست می‌گفتند، ولی راهکار این بود که باید پیش از ازدواج در این باره با هم صحبت می‌کردند. بعضی‌ها در دوره آشنایی می‌گویند خجالت می‌کشیم در مورد این مسائل با هم صحبت کنیم. در صورتیکه مهمترین مسئله همین است. از ابتدا قبل از اینکه وارد تعهد شوید، در مورد تمام مسائل صحبت کنید. مثلا صدا گریزی هم بسیار شایع است. فردی با صدای غذا خوردن طرف مقابل اذیت می‌شود. یا ناخن را روی یک چیزی می‌کشند و طرف مقابل اذیت می‌شود. اگر بعد از تعهد این قضیه را بفهمند خیلی اذیت می‌شوند. بنابراین یکی از راهکارها همین صحبت کردن است.»