سلام سوریه به افراطگرایی
تحلیل ویژه
بزرگنمايي:
اخبار محرمانه - فرهیختگان /متن پیش رو در فرهیختگان منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
حانیه قاسمیان| «ماه عسل» براندازی دولت سوریه برای سوریها 24 ساعت هم طول نکشید. روز شنبه گروههای سلفی به دمشق رسیدند تا آرزوی 14 سالهشان به واقعیت بپیوندد. حالا در کمتر از دو روز پس از پیروزی، فصل تسویهحسابها فرارسیده است. از ویدئوهای منتشرشده چنین به نظر میرسد که لحظات آغازین سلسلهرفتارهای خشونتآمیز، از شهر منبج و با اعدامهای میدانی آغاز شده است. نیروهای ائتلاف گروههای سلفی که به آن «اتاق عملیات فتحالمبین» میگویند، در بیمارستان نظامی شمال منبج، دهها نفر از مجروحان نظامی وابسته به «شورای نظامی منبج» را که به گفته منابع محلی در درگیریها مجروح شده بودند، اعدام کردند. این اعدامها به صورت علنی و در ملاءعام صورت گرفته و از این رو موجب ترس و وحشت گستردهای در میان مردم سوریه شده است؛ ترس از اتفاقات آینده. این اقدامات -که بیانگر دور جدید بروز خشونتها در سوریه است- بهویژه در زمانی که وضعیت آوارگان در این مناطق بهشدت بحرانی است، تنها به گسترش بیثباتی و تشدید بحران انسانی و اجتماعی در مناطق تصرف شده توسط معارضین منجر شده است. افزون بر این، برخی از این گروهها حتی در مناطق اطراف مزرعههای استراتژیک نیز اقدام به اعدامهای مشابه کردند. از دیگر نمونههای برجسته خشونت و ناامنی، موجی از ترورهای کور و بیرحمانهای است که در خیابانها و جادهها توسط سلفیهای شورشی گزارش شده است. این ترورها نهتنها بهعنوان ابزار سرکوب مخالفان مورد استفاده قرار میگرفت، بلکه هدف اصلی آنها ایجاد ترس برای جلوگیری از اعتراض اقلیتها به حضور فاتحان دمشق است. یکی از وحشیانهترین این اقدامات، ترور رانندهای بود که در خودرویش عکسی از سیدحسن نصرالله، رهبر فقید حزبالله لبنان، حمل میکرد. سلفیهای شورشی که این تصویر را بهعنوان نشانهای از خیانت میدیدند، او را در میان جاده متوقف کرده و بدون هیچگونه محاکمهای، تنها به اتهام همراه داشتن عکس شهید کردند. این قتل فجیع نهتنها نماد خشونت گروههای سلفی بود بلکه نشانه و نمادی از قدرتنمایی و تبلیغات ضدشیعی آنان در سطح عمومی شد.
آتش زدن مقبره حافظ اسد در قرداحه
تابستان سال 1400، گروهک طالبان بر افغانستان حاکم شد. این گروه با وجود اینکه سالها با احمد شاه مسعود جنگیده بود اما پس از تسلط بر افغانستان، تلاش کرد تا مانع از جسارت به مقبره وزیر دفاع اسبق افغانستان شود و از این طریق این پیام را به مردم افغانستان و جامعه جهانی داد که قرار نیست موج دیگری از خشونت در افغانستان به راه بیندازد. 3 سال بعد و در غرب آسیا، گروههای سلفی حاکم بر سوریه، دست به اقدامی زدند که نشان میدهد آتش کینه و افراطگرایی بیپایان، تازه شعله کشیده و قرار است همهچیز را در درون خود بسوزاند. آنها در اقدامی بیسابقه، مقبره حافظ اسد (پدر بشار) را در زادگاهش در نزدیکی بندر لاذقیه به آتش کشیدند. این اقدام که بهعنوان یک انتقام سیاسی در نظر گرفته شد و تصویر آن به سرعت در شبکههای مجازی بازنشر پیدا کرد، نهتنها بهعنوان ضربهای به رژیم بشار اسد بلکه بهعنوان پیامی به جامعه علویها و نیروهای وفادار به خاندان اسد نیز تعبیر شد. سلفیها درحالی دست به چنین اقدامی زدند که در آئین اسلام هتکحرمت درگذشتگان، عملی شنیع به حساب میآید.
سرقتها و آتشزدنها
در شرایط بیثبات کنونی، سوریه شاهد سرقتها و آتشزدنهای گستردهای بوده است. بازیگران مطرحی همچون سامر اسماعیل، بازیگر معروف سوری، در ویدئوهای خود از حملات مسلحانه به خانههایشان و سرقت اموالشان خبر دادهاند. این موارد تنها به افزایش خشونت و بحران در کشور افزودهاند. پس از آن، اسماعیل بهطور علنی اعلام کرد که از حمایت خود از آزادی عقبنشینی نکرده و برای یک سوریه جدید با احترام به حقوق مردم ادامه خواهد داد. اما این وضعیت تنها مختص به افراد مشهور نبوده و گزارشها حاکی از آن است که گروههای مسلح اقدام به «عملیات انتقامی» در مناطق مختلف کردهاند که شامل آتشزدن خانهها و سرقت اموال بوده است. این وضعیت در بسیاری از مناطق دیگر کشور سوریه نیز ادامه یافته است. در برخی از محلهها، مردم بهطور مداوم از ترس گروههای مسلح و باندهای جنایتکار به دنبال پناهگاههای امن هستند. انحلال پلیس و نیروی امنیت شهری، خطرات زیادی در تامین امنیت شهرهای سوریه به وجود آورده است خصوصا که شهرهایی چون دمشق، لاذقیه، حلب و حماه شهرهای بزرگ و مدرن با جمعیت ملیونی هستند که تامین امنیت آنها پیچیده است.
تهدید علیه علویها و اقلیتهای دینی
در کنار این تحولات، تهدیدهای کلامی و حتی فیزیکی از سوی گروههای سلفی علیه علویها و اقلیتهای دینی دیگر (بهویژه علویان به علت علوی بودن خانواده اسد) در سوریه شدت گرفته است. با سقوط بشار اسد، گروهکهای سلفی و افراطی ائتلاف اتاق عملیات «ردع العدوان»، به دنبال تصفیهسازیهای مذهبی و اجتماعی هستند. تهدیدهای شدید علیه علویها و همچنین دیگر اقلیتهای دینی ازجمله مسیحیان و دروزیها، عمق شکافهای مذهبی و سیاسی در سوریه را نشان میدهد. بسیاری از این اقلیتها که پیشتر تحت حمایت دولت اسد بودند، اکنون خود را در معرض خطر شدید میبینند. این تهدیدها نهتنها باعث ترس و وحشت در میان اقلیتها شده بلکه بهطور مستقیم امنیت اجتماعی و ملی سوریه را به چالش کشیده است.
خشونتهای کلامی علیه هنرمندان و شخصیتهای برجسته
جدا از اعدام و خشونتهایی که بسیاری از آنها راه به رسانهها نمیبرند، موجی از خشونتهای کلامی علیه هنرمندان و فعالان فرهنگی که در دوران اسد فعالیت داشتند و با شورشیان همکاری نکردند، در سوریه شدت گرفته است. این هنرمندان که بسیاری از آنها در سینما، تئاتر و تلویزیون سوریه شناختهشده بودند، حالا هدف حملات شدید کلامی و کمپینهای بیآبروسازی قرار گرفتهاند. این حملات که عمدتا در شبکههای اجتماعی صورت میگیرد، بیشتر بهعنوان اقدامی برای تخریب اعتبار هنرمندان و نشان دادن آنها بهعنوان همدستان حکومت اسد صورت میگیرد. این وضعیت نهتنها امنیت شخصی این افراد را تهدید میکند بلکه میراث فرهنگی سوریه را نیز با خطر مواجه میکند. کنانه علوش و امل عرفه، دو بازیگر سوری تلوزیون سوریه از برجستهترین شخصیتهایی بودند که مورد خشونت کلامی و تهدیدهای سایبری گسترده قرار گرفتند. این کمپینها باعث ایجاد تقسیمات عمیقتر در جامعه سوریه شدهاند. بسیاری از هنرمندان که در گذشته در حمایت از دولت پیشین اسد موضع گرفتهاند، حالا با حملات و تهدیدهای شدیدی مواجه شدهاند. برخی از این هنرمندان حتی تهدید به قتل شدهاند و این شرایط باعث بروز شکافهای عمیق اجتماعی در کشور شده است. صنعت سینما و تئاتر سوریه یکی از باسابقهترینها در کل جهان عرب بوده که حالا با سرکوبهای مکرر و خشونتهای کلامی علیه هنرمندان سوری، شاید به خاطرهای خوش در حافظه مردم سوریه و جهان عرب تبدیل شود. خاطرهای خوش از دورانی که سوریه هنوز امن و یکی از قطبهای علمی و فرهنگی جهان عرب بود.
لینک کوتاه:
https://www.akhbaremahramaneh.ir/Fa/News/1306269/