اگر ایلان مدیر «ایران خودرو» شود/ مدیریت دولتی بلای جان جاده مخصوص
اقتصادی
بزرگنمايي:
اخبار محرمانه - مردم امریکا در انتخابات ریاستجمهوری اخیر ایالات متحده پای صندوقهای رای رفتند تا بین «کاملا هریس» و «دونالد ترامپ» یکی را انتخاب کنند؛ اما درنهایت ایلان ماسک برنده انتخابات شد.
به گزارش خط بازار، او در جریان مبارزههای انتخاباتی امریکا، بخشی از ثروت و بخش بزرگتری از امکانات رسانهایاش را صرف پیروزی ترامپ کرد و حالا به واسطه این سرمایهگذاری سیاسی، هم میلیونها دلار به سهام شرکت خودروسازی و ثروت افسانهایاش اضافه کرده و هم به کلیدیترین مرد در حلقه نزدیکان رئیسجمهور آینده امریکا تبدیل شده است؛ آنچنان که بر اساس گزارش «نیویورک تایمز»، او به عنوان نماینده دونالد ترامپ ملاقاتی محرمانه با امیرسعید ایروانی، سفیر ایران در سازمان ملل ترتیب داده تا درباره کاهش تنش میان ایران و امریکا بعد از آغاز دولت جدید در ایالات متحده گفتوگو کند. در همین اثنی تعدادی از کاربران در ایکس یا همان توئیتر، به شوخی یا طعنه ابراز امیدواری کردند پای ماسک به بازار سرمایهگذاری ایران باز شود.
• ایلان ماسک کیست؟
ایلان ماسک تا قبل از خرید شبکه «ایکس» یا توئیتر سابق و جنجال اینترنت ماهوارهای و بدون فیلتر «استارلینک» برای عموم مردم ایران ناشناخته بود، اما او برای مردم امریکا هم آشنا و هم رویاست؛ به واسطه تولید خودروهای برقی با نام تجاری «تسلا»، شرکت فضاپیمایی «اسپیساکس» و البته ثروتی افسانهای.
اگرچه فهرست جاهطلبیهای ایلان ماسک بسیار بلندبالاست، اما سکوی شهرت، قدرت و ثروت اوهمان شرکت خودروسازی تسلاست که از سال 2004 بیشترین زمان و توان خود را مصروف آن کرد. خودرویی که برای سوخت از انرژیهای تجدیدپذیر استفاده میکند و علاوه بر سازگاری با محیط زیست، با هیجانات و حس ماجراجویی نسل جوان امریکا سازگارتر از دیگر برندهای خودروساز امریکایی است.
ایلان ماسک امروز یک ابرقدرت رسانهای، فناوری، کارآفرینی و خلق ثروت است و بسیاری او را نابغه قرن 21 میدانند، اما چه میزان از توفیقهای او محصول هوش و پشتکار ماسک و چه میزان مرهون محیطی است که او در آن رشد کرد و بالید؟
واضح است که منظور از محیط، محدوده جغرافیایی و زیستی ایلان ماسک نیست؛ بلکه تمام متغیرهای حاکم بر محیط کسبوکار او ازجمله قوانین، ارزشها، سیاستهای حاکمیتی، بستههای حمایتی، ارتباط با دولت، فضای رسانهها و شبکههای اجتماعی است.
واقعیت این است که ایلان ماسک در اتمسفری رشد کرد که در آن خلق ثروت، ارزش تلقی میشود؛بخش خصوصی، به عنوان پیشران اصلی توسعه اقتصادی به رسمیت شناخته شده است و کارآفرینی، یکی از برترین الگوهای اجتماعی و اقتصادی به شمار میآید. در چنین فضایی سیاستهای بالادستی و دولتی، قانونگذاری و قدرت رسانهای، هر ظرفیت بالقوهای را به سوی خلق ثروت از مسیر اشتغال و تولید هدایت میکند که خروجی این منظومه، نامهایی چون ایلان ماسک، استیو جابز و بیل گیتس است.
حال سوال اینجاست محیط اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و رسانهای کشور ما تا چه میزان در اختیار و درخدمت تفکر تولید ثروت از مسیر اشتغال و تولید است؟ برای مثال در کشور مابر خودروسازی که خاستگاه اقتصادی-اجتماعی ایلان ماسک نیز بود، چه فضایی حاکم است؟
• ما و کارآفرینان خودروسازی
یکی از بزرگترین اشتباهاتی که به تازگی مسعود پزشکیان، رئیسجمهور کشورمان نیز به آن اذعان داشت، تب تند دولتیسازی صنایع و بنگاههای اقتصادی و نگاه بدبینانه به بخش خصوصی در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی بود که رسوبات آن بعد از 4 دهه همچنان ادامه دارد.
اگرچه اسنادبالادستی و قوانینی چون اصل 44 واگذاریها به بخش خصوصی را بایسته میداند، اما تمایل دولتها به تصدیگری و انتفاع مادی و سیاسی از صنایعی چون خودروسازی سبب شده روندهای زیانبار همچنان با قدرت استمرار داشته باشد.
مثال اعلی آن، واگذاری «ایران خودرو» به بخش خصوصی و حفظ مدیریت آن به صورت مستقیم و غیرمستقیم در دست دولت است. ایران خودرو امروز مانند انسانی است که بدن آن متعلق به بخش خصوصی است، اما سر یعنی مرکز تصمیمگیری آن کماکان در اختیار دولت قرار دارد و پیوند این دو، موجود ناقصالخلقهای ساخته که توان حرکت ندارد، پرهزینه است و هر یک ساعت 4 میلیارد تومان زیان تولید میکند!
در چنین اتمسفری حتی اگر ایلان ماسک از سوی دولت چهاردهم در راس ایران خودرو قرار بگیرد، در باتلاق بروکراسی، تفکر و ساختار دولتی فرو خواهد رفت؛ مانند لوکوموتیورانی که توان و تجربهاش نمیتواند جلوی حرکت قطاری بایستد که در یک سرازیری تند بدون ترمز و خارج از ریلمیتازد و هرچه بر سر راهش قرار دارد، نابود میکند.
در چنین شرایطی هیچ راهی جز سوزنبانی و تغییر مسیر وجود ندارد که شاهد مثال آن تجربه خصوصیسازی گروه بهمن است. شرکتی که تا همین 9 سال پیش یک مجموعه زیانده دولتی در حوزه خودروسازی بود و بعد از خصوصیسازی به مدار تولید و خلق سود بازگشت؛ تعداد نیروی انسانیاش دو برابر شد و از 3668 نفر به 7366 نفر افزایش یافت. بخش سواریسازی بهمن در حال حاضر سومین خودروساز بزرگ بخش خصوصی و پنجمین شرکت بزرگ خودروسازی ایران(از جنبه تیراژ) به شمار میآید. گروه بهمن بعد از خصوصیسازی به محصولاتش تنوع بخشید، مساحت شرکت را دستکم 5 برابر کرد و حالا علاوه بر تهران در شهرهای دیگر کشور خط تولید دارد و از دوچرخ تا 18 چرخ تولید میکند.
واقعیت این است که بخش خصوصی کشور مدیران، سرمایهگذاران، کارآفرینان و تولیدگرانی دارد که چرخ تولید را با وجود جنگ تحمیلی اقتصادی فلجکننده، تحریمهای خارجی نفسگیر همچنینبیمهریهای سیاسی و رسانهای داخلی میچرخانند، اما تا زمانی که دولت به قیمت انتفاع مادی و سیاسی کوتاهمدت مدیران میانی خود جلوی قانون میایستد، هیچکس نمیتواند قطاری که دیوانهوار به سمت دره زیان همهجانبه میشتابد را متوقف کند.
لینک کوتاه:
https://www.akhbaremahramaneh.ir/Fa/News/1298047/