سرمقاله وطن امروز/ روبیک روبیو و سفیدشویی خشونت
تحلیل ویژه
بزرگنمايي:
اخبار محرمانه - وطن امروز / «روبیک روبیو و سفیدشویی خشونت» عنوان یادداشت روز در روزنامه وطن امروز به قلم محمد رستمپور است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
«نظم پساجنگ دوم جهانی، نه تنها از بین رفته است، بلکه یک سلاح است که علیه خود ما به کار گرفته میشود. نسل کنونی، یعنی تمام کسانی که اکنون در این اتاق قرار دارند، با بزرگترین تهدید یعنی بیثباتی ژئوپلیتیک به عنوان یک بحران جهانی مواجهند.
8 دهه پس از آن جنگ، ما باید نظم نوینی خلق کنیم که قطعا آسان نخواهد بود». این جملات مارک روبیو است در جلسه استماع در کمیته روابط خارجی مجلس سنای آمریکا، در مقام وزیر خارجه پیشنهادی دولت دوم ترامپ. روبیو، ایران، روسیه و کرهشمالی را 3 تهدید جدی ایالات متحده آمریکا میداند در بازپسگیری یا بازآرایش نظم امنیتی جدیدی که قرار است ترامپ 2025 آن را ترسیم و تأسیس کند. همچنان که روبیو و کاندیداهای دیگر نهادها و وزارتخانههای امنیتی ایالات متحده اعتقاد دارند، آمریکا با 4 سال پیش تفاوتهای جدی کرده و حداقل در 2 پرونده جنگ اوکراین و جنگ غزه در متغیرهای پرشماری نتوانسته است توازن کلاسیک قوا را میان طرفین توزیع کند. آمریکای امروز از نظر آنان از نظم تکقطبی فاصله معناداری یافته و از این نظر است که روبیو به مداخله تهاجمیتر برای حل و فصل پروندههای پیچیده توصیه میکند. راهکار روبیو و دوستانش برای مزاحمان طراحی جدید بویژه ایران، در اجزا جدید نیست اما در ترکیب، نوین است. روبیو نخستین چهره سیاسی ایالات متحده آمریکا نیست که تفکیک دولت و ملت، سیاست و اجتماع یا به تعبیر خودش «حاکمیت شیعه افراطی و مردم متمدن» را به صراحت به زبان میآورد.
اگرچه او پا را از این هم فراتر میگذارد و میگوید روحانیون ایرانی حاکم نماینده مردم ایران نیستند و البته آنقدرها باهوش نیست که این گزاره عجیبش را با اطمینان به زبان آورد و از همین رو است که میگوید «هیچ کشوری در دنیا چنین وضعی ندارد». حرفهای روبیو، سرخطهایی از یک پروژه بزرگ چندوجهی را لو میدهد، بویژه وقتی که از گروههای مختلف ایرانی در بدنه اجتماع و حتی در پیکره تصمیمگیری در ایران سخن میگویند. آمریکا هر روش و طرحی داشته، از تحریم و تهدید و فریب و ترور فرماندهان، در مقابل ایران آزمون کرده است. 5 سال پس از ترور فرمانده جبهه مقاومت، سردار شهید قاسم سلیمانی به دستور شخص ترامپ، ابهامات و تردیدها درباره کارایی این عملیات در متوقفسازی روند اهداف و مقاصد جمهوری اسلامی ایران و کمرنگ شدن آنچه روبیو هلال شیعی میخواند، همچنان سوژه بررسیها و تحقیقات است. از زمان اعلام پیروزی ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، مقامات آمریکا چندان درباره نوع مواجهه با ایران بویژه با توجه به رویدادهای یک سال و نیم اخیر سخن نگفتهاند. روبیو تنها در ساختمان کاپیتول کنگره درباره ایران سخن نگفته است. جستوجوی نام او و کلمه «ایران» نشان میدهد سناتور در همایشهای منافقین هم سخنرانیهای متعددی داشته است. البته آخرین همایش منافقین، 22 دیماه در حومه پاریس با حضور یک آمریکایی دیگر برگزار شد؛ «کیت کلاگ» نماینده ترامپ در امور اوکراین و روسیه. کلاگ نظامی بازنشسته آمریکایی در جمع منافقین گفت سال 2025 سال تغییر رژیم ایران است و باید با فشار حداکثری در حوزههای اقتصادی، دیپلماتیک و نظامی، فرصت «تغییر ایران به سمت وضعیت بهتر» را به چنگ آورد؛ فرصتی که همیشگی نیست. حرفهای او غیر از یک بخش، تکرار همان سخنان جان بولتون، مشاور پیشین امنیت ملی آمریکاست. مثل سخنان مارک روبیو که جدید نیست اما تکیه بر دوگانههای جامعه ایران و اهرماندازی میان گسستهایی که از نظر آمریکاییها امروز بیش از هر زمان دیگر عمیق شده، با یک وجه امنیتی - نظامی از بیرون و نه از درون که برآمده از نارضایتی داخلی باشد، طراحی جدید آمریکاییها را آشکارتر میکند. تقدم و تأخر هر یک از مهرهها و روشهایی که ایالات متحده در مواجهه با ایران داشته، میتواند فرمول جدیدی برای اخلال در روند دستیابی ایران به اهدافش باشد. در موقعیت جدید، عصبانیسازی جای ناراضیسازی قرار گرفته است. ناراضیسازی بیشتر وجه اقتصادی دارد و با امکانهایی مثل تابآوری و امیدآفرینی بویژه در عرصههایی مانند ورزش که در آن امر ملی و هویت جمعی همچنان معنادار است، خنثی میشود اما عصبانیسازی عمدتا شکل و شمایل امنیتی دارد و امکانهای معمول تسکین یا ترمیم در آن راه ندارد. در نتیجه چه بسا باید گفت تهدید نخست، بررسی امکان ضربه سریع نظامی - امنیتی محدود و تلقین سازش برای قرار گرفتن در سراشیبی واگذاری منافع و منابع باشد. با این نگاه که مبتنی بر دوگانگی دولت و ملت است و با قرینههایی مانند بیاعتنایی یا سیاستگریزی که در مشارکت کمتر از نصف واجدان شرایط در انتخابات ریاستجمهوری چهاردهم خود را نشان داد، اختلافات باید آنقدر فراوان شود که هر گونه انسجام و ائتلافی را ناممکن کند. در نتیجه اتفاقی مانند رخداد ترور 2 قاضی شهیر با سوابق جدی مقابله با جریان نفاق و جاسوسی، بیآنکه انگیزههای سازمانی و بهرههای تشکیلاتی به بار آورد، اتفاقی است به منظور سفیدشویی خشونت علیه روحانیونی که به تعبیر روبیو بر ایران امروز حکومت میکنند و نه مردم ایران. سازمان منافقین تا لحظه نوشتن این گزارش، مسؤولیت این حمله تروریستی را نپذیرفته اما شکل و وضع عملیات نشان میدهد همچنان که در بیان مرکز رسانه قوه قضائیه و پیام تسلیت رئیس محترم قوه قضائیه آمد، با یک عملیات حرفهای یا حداقل میتوان گفت غیرابتدایی روبهروییم. در نتیجه 2 روز مانده به تحلیف ترامپ، منافقین ادعا خواهند کرد با این عملیات میتوانند در نقشه ترامپ ایفای نقش داشته باشند. ترور شهیدان رازینی و مقیسه، چه کار سازمان باشد و چه نباشد، یک عملیات هدفمند است، با این مقصود که خشونت علیه آن که در جهان هنجاری آمریکا مزاحم ژئوپلیتیک به حساب میآید، مشروع است. پیوستگی مردم با نظام سیاسی امروز ایران به رغم همه دشواریها و رنجهای فرساینده اقتصادی و سیاسی تا جایی است که فروپاشی از درون با همه سروصداها و تبلیغات و جنجالهای رسانههای فارسیزبان بیگانه، دور به نظر میرسد. ضربات جدی به حاکمیت، چه بسا اختلالهای امنیتی محدود با هدف کنار زدن پشتیبان نظام در جریان خواهد بود تا یک ایران سازشکار پای میز مذاکره با ترامپ بیاید.
لینک کوتاه:
https://www.akhbaremahramaneh.ir/Fa/News/1319958/