اتحاد نفتی ایران و چین مقابل ترامپ
تحلیل ویژه
بزرگنمايي:
اخبار محرمانه - فرهیختگان /متن پیش رو در فرهیختگان منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
سیداحسان حسینی| بازگشت ترامپ به کاخ سفید، قطعاً با چالشهایی در مسیر صادرات نفت ایران همراه خواهد بود اما مهمترین پرسش این است که آیا رقم فروش نفت ایران مشابه سال 2018 (خروج آمریکا از برجام) مجدداً به نزدیک صفر سقوط خواهد کرد؟ یا بهتعبیر دیگری، آیا افزایش صادرات نفت ایران به 1.5 الی 1.7 میلیون بشکه در روز در سال 2024 به دلیل حضور بایدن بود و سؤال نهایی اینکه آیا فروش نفت ایران با تغییر رئیسجمهور آمریکا تنظیم میشود؟
برای پاسخ به این پرسشها به آمار صادرات نفت ایران طبق گزارش مؤسسه ردیابی نفتکشها کپلر و تطبیق آن با وقایع دوره دوم تحریم میپردازیم.
روند صعودی صادرات نفت ایران از دوره اول ترامپ آغاز شد
تصویر 1، میزان فروش نفت ایران از موعد خروج آمریکا از برجام تا پایان دوره اول ریاستجمهوری ترامپ را نشان میدهد. همانطور که مشاهده میکنید صادرات نفت ایران ابتدا از می2018 از حدود 2.7 میلیون بشکه در روز، یک سقوط 94 درصدی را قبل از همهگیری کرونا (فوریه 2020) تجربه میکند.
اما روند صعودی فروش نفت ایران نیز از همان دوره ترامپ آغاز شده و با وجود همزمانی با شیوع کرونا و کاهش تقاضای جهانی نفت، از روزانه 173 به 706 هزار بشکه افزایش مییابد و چهاربرابر میشود.
بدین ترتیب در حضور قبلی ترامپ در کاخ سفید هم تجربه کاهش و هم افزایش صادرات نفت ایران وجود دارد. این موضوع نشان میدهد روند فروش ایران به متغیرهایی غیر از اراده رئیسجمهور آمریکا وابسته است.
دو اشتباه داخلی که برای فشار حداکثری ترامپ فاکتور شد
اما در سقوط 94 درصدی فروش نفت ایران دو متغیر داخلی را میتوان تعریف کرد که منجر به اثرگذاری فشار حداکثری ترامپ شد: 1- افشای شبکه دور زدن تحریم با FATF 2- تخریب روابط با چین به عنوان اصلیترین مشتری نفت ایران.
با اجرای برجام و خروج ایران از لیست سیاه FATF، شبکه پوششی ایران برای دور زدن تحریم نفتی افشا شده و لو رفت و بدینترتیب بعد از خروج آمریکا از برجام، ایران شبکهای برای فروش نفت نداشته و صادرات به کمتر از روزانه 200 هزار بشکه رسید.
سیدمحسن قمصری، مدیر امور بینالملل شرکت ملی نفت ایران و مسئول فروش نفت در دولت اول روحانی در مصاحبه در تاریخ 15 بهمن 1398 اشاره میکند که ایران شبکه صرافیها برای بازگشت پول نفت را لو داد و گفت: «یک شبکه بانکی به نام صرافیها داشتیم که اطلاعات این شبکه را تحتعنوان FIU افشا کردیم و این راه را هم به دست خودمان بستیم. باید بپذیریم قصدی برای تکمیل عملیات دفاع و پاتک اقتصادی نداریم و فرماندهی هم که مسئولیت این کار را برعهده داشته باشد عملاً وجود ندارد.»
روابط حسنه ایران و چین در دولت دهم باعث شده بود که با همکاری چینیها صادرات نفت ایران بین 1 الی 1.5 میلیون بشکه در روز حفظ شود اما در دولت تدبیر و امید این روابط تخریب شد و چینیها حاضر به همکاری با دولت ایران نشدند تا اینکه با راهبردی نظام، روابط ایران و چین خارج از چهارچوب دولت و به نمایندگی علی لاریجانی ساماندهی شده و درنهایت سند همکاری 25 ساله به امضا رسید.
در تصویر 2 مشاهده میکنید بعد از امضای این سند، میزان فروش نفت ایران تقریباً 5 برابر شده است. محمدجواد ظریف، وزیر سابق امور خارجه در آخرین گزارش برجام به کمیسیون امنیت ملی مجلس عنوان کرد: «اگر در مورد ضرورت کار متوازن با شرق و غرب به یک اجماع ملی رسیده بودیم و با خوشخیالی، دوستان دوران سختی را در سراب طمع سرازیر شدن شرکتهای غربی از خود نرنجانده بودیم، دوستانمان سرخورده نمیشدند و در دوران سختی رهایمان نمیکردند.»
درنتیجه در همان دولت روحانی، با احیای شبکه فروش نفت ایران و بهبود روابط با چین (و با وجود حفظ سیاست فشار حداکثری ترامپ) روند فروش نفت ایران صعودی شد که نشان میدهد عملکرد ایران سهم بالاتری نسبت به اراده آمریکا در موضوع فروش نفت دارد.
افزایش 2 برابری فروش نفت با وجود 223 تحریم جدید
مثالهای متعدد دیگری نیز وجود دارد که نشان میدهد دموکرات یا جمهوریخواه بودن رئیسجمهور آمریکا و اصولگرا و اصلاحطلب بودن رئیسجمهور ایران نیز تعیینکننده میزان صادرات نفت ایران نیست، مثلاً طبق آمار مؤسسه کپلر، در 9 ماهه مشترک بین ریاستجمهوری بایدن و روحانی طبیعتا انتظار میرود فروش نفت ایران نسبت به سال پایانی ترامپ صعودیتر شود ولی در این بازه زمانی رقم فروش در حدود 690 هزار بشکه در روز ثابت باقی ماند یا در مثال دیگر، دولت بایدن تلاش کرد از می 2022 تا ژوئن 2023 با اعمال 223 تحریم نفتی علیه افراد، شرکتها و نفتکشهای مرتبط با فروش نفت ایران، محدودیتهای جدی ایجاد کند ولی میانگین 5 ماهه صادرات نفت کشور نیز از 736 به 1360 هزار بشکه رسید.
469 نفتکش مشکوک به حمل نفت ایران شناسایی شدند
تا اینجا اشاره شد که جریان فروش نفت ایران «صرفاً» وابسته به اراده رئیسجمهور آمریکا نیست، اما این گزاره نباید بهمعنای بیاثر بودن فشار ترامپ و بیخیالی نسبت به اقدامات کنشی و واکنشی در بازار نفت برداشت شود، بلکه شواهد متعددی نشان میدهد دونالد ترامپ در دوره جدید بهدنبال استفاده از ابزارهای جدیدی جهت مهار فروش نفت ایران است.
بهطورکلی ترامپ میتواند بر چهار نقطه حیاتی ایران اعمال فشار بیشتری کند که نیازمند تدبیر دولت چهاردهم برای خنثیسازی آن است. یکی از این نقاط فشار احتمالی، تحریم گسترده نفتکشهای مشکوک به حمل نفت ایران است.
در این راستا مؤسسه UANI (تصویر 5) مدعیشده که از نوامبر 2020 تاکنون توانسته لیست نفتکشهای مشکوک به حمل نفت ایران را از 70 به 469 مورد افزایش داده و بهروزرسانی کند که این نفتکشها میتواند مبنای تحریمهای جدید ترامپ قرار بگیرد.
طبق گزارش این مؤسسه آمریکایی، تغییر مکرر «پرچم» نفتکش، یکی از تکنیکهای دور زدن تحریمهاست. از 469 کشتی مشکوک به حمل نفت ایران، هماکنون 25 درصد آنها تحتپرچم اداره دریایی پاناما هستند که کار آمریکا را برای تشدید محدودیتها افزایش میدهد. البته درصورت اراده چینیها به همکاری نفتی با ایران و توسعه روابط با این کشور، حضور نفتکشهای تحریمی در بنادر چین با چشمپوشی آنها همراه خواهد شد.
تنگه مالاکا و مالزی دو گلوگاه ترانزیت نفت ایران به چین
یکی دیگر از گلوگاههای صادرات نفت ایران به مالزی و سنگاپور ختم میشود. طبق گزارش اکونومیست، بسیاری از نفتکشهای حامل نفت ایران، بار خود را به سواحل مالزی یا سنگاپور منتقل میکنند، جایی که کشتیهای کوچکتر آنها را به شمال چین در استان شاندونگ میبرند، البته پس از مخلوط شدن با نفتهای خام دیگر.
به بیان دیگر اکونومیست مدعی شده که دو کشور مالزی و سنگاپور دو مرکز اصلی تغییر اسناد و تغییر مشخصات نفت ایران هستند. طبق گزارش بلومبرگ (تصویر 6)، صادرات نفت مالزی به چین به بیش از 6 میلیون تن در ماه؛ معادل 1.6 میلیون بشکه در روز رسیده، درحالیکه کل تولید نفت مالزی روزانه 400 هزار بشکه است.
به همین دلیل اکثر مؤسسات ردیابی نفتکشها عنوان کردهاند که درواقع این نفت ایران است که بعد از تغییر مشخصات به مقصد چین صادر میشود و این کشور میتواند به نقطهای برای تشدید فشار تحریمی علیه ایران در دوره دوم ترامپ تبدیل شود.
همچنین تنگه آبی مالاکا (تصویر 7)، یکی دیگر از نقاط ترانزیتی آسیبپذیر ایران برای صادرات نفت به چین است که در بین مالزی- سنگاپور و اندونزی واقع شده است. مسیر ورود به این گذرگاه آبی در کنترل نیروهای نظامی همسو با آمریکا و علاوه بر ایران، تهدیدی جدی برای کل تجارت دریایی چین به حساب میآید. رفع این تهدید، نیازمند توافقات امنیتی سطح بالا بین ایران، چین و سایر کشورهای حاضر در تنگه مالاکاست.
لزوم تنوعسازی سبد ارزی تأمین کالای اساسی با یوآن
اما فشار ترامپ میتواند از مسیر محدودیت در بازگشت پول نفت نیز اعمال شود. طبق آمار بانک مرکزی (تصویر 8) 96 درصد از تسویه ارزی ایران برای واردات کالای اساسی به درهم و یورو وابسته است که کاملاً تحتنظارت آمریکا و در چهارچوب معافیتی آن قرار دارند. البته بخش بزرگی از تسویه یورویی نیز از کانال درهم امارات انجام میشود. تنوعسازی مبادی واردات کالای اساسی با همکاری چین و با نظام تسویه یوآنی یکی از راهکارهای جدی برای مقابله با این تهدید است. اما گلوگاه دیگر فروش نفت ایران باز به خود چین برمیگردد، جایی که مقصد حدود 90 درصد از نفت صادراتی ایران است. البته در سال 2024، ایران نیز با سهمی 15 درصدی از بازار چین، به بزرگترین تامینکننده نفت دریایی این کشور تبدیل شده و وابستگی دو کشور به تجارت نفتی، متقابل است.
طبق اسناد امنیت ملی آمریکا، «مهار چین» اصلیترین اولویت سیاست خارجی این کشور است و یکی از نقاط آسیبپذیر چینیها تأمین امنیت انرژی آنهاست. بدین ترتیب حفظ جریان صادرات نفت ایران به چین یک وجه اشتراک اساسی در منافع ملی دو کشور در تقابل با آمریکا محسوب میشود. در نتیجه چالش حضور نفتکشهای تحریمی حامل نفت ایران در بنادر چین، تأمین امنیت تنگه مالاکا و پذیرش محمولههای نفتی با شاخص نفت ایران و تسویه ارزی با یوآن برای تأمین کالای اساسی؛ همه و همه مسائلیاند که با هماهنگی سطح بالای سیاسی، امنیتی و اقتصادی بین ایران و چین قابلمهار خواهند بود.
لینک کوتاه:
https://www.akhbaremahramaneh.ir/Fa/News/1305045/