بزرگنمايي:
اخبار محرمانه - روزنامه سازندگی /متن پیش رو در سازندگی منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
دونالد ترامپ باز هم رئیسجمهور آمریکا شد و تلاش دموکراتها را بینتیجه گذاشت. در ایران از میان تصمیمگیران کشور، کسی از پیروزی ترامپ خوشحال نیست چون حضور او در کاخ سفید میتواند به اشکال مختلف به زیان ایران باشد. تحلیلگران میگویند، وضعیت فعلی در خاورمیانه به میزان زیادی ریشه در سیاستهای ترامپ در گذشته دارد. آمریکاییها وقتی ترامپ قدرت را در دست داشت، سردار سلیمانی را به شهادت رساندند و ایران در پاسخ، پایگاه نظامی آمریکاییها را موشکباران کرد. اتفاقات مشابهی در یک سال گذشته رخ داد و خاورمیانه به منطقهای کاملاً جنگی تبدیل شد. پیشبینی تحلیلگران بینالمللی این است که جهان باز هم با تصمیمات دور از انتظار «مرد دیوانه» سورپرایز خواهد شد. استفاده از تئوری مرد دیوانه (Madman Theory) در سیاست خارجی عموماً به ریچارد نیکسون برمیگردد. هدف از اجرای تئوری مرد دیوانه این بود که میان رهبران شوروی سابق این باور شکل بگیرد که رفتار آمریکا ممکن است غیرمنطقی و شدیداً متغیر باشد.
تئوری بیان میکرد که در این صورت، رهبران شوروی از بیم مقابله به مثل، دست به تحریک کشوری که در جنگ سرد با آن هستند نخواهند زد. به این ترتیب ترامپ میتواند نااطمینانیها را افزایش دهد، تحریمها را تشدید کند و اجازه ندهد که ایران نفت خود را در بازارهای جهانی بفروشد که همه اینها باعث اخلال در نظام اقتصادی ایران میشود و قطعاً به زیان مردم ایران خواهد بود. اگر رفتار نظام حکمرانی در ایران، با پیروزی دونالد ترامپ تغییر کند، آن وقت موضوع تغییر میکند اما مساله این است که تصمیمگیران در کشور ما در برابر تغییرات انعطاف ندارند و زمانی دست به تغییر میزنند که دیگر خیلی دیر شده است. در این گزارش به این پرسش پاسخ میدهیم که چهار سال حضور مجدد دونالد ترامپ در کاخ سفید چه مسائلی برای ایران ایجاد میکند؟
مگر فرقی هم میکند؟
چه فرقی میکند ترامپ رئیسجمهور باشد یا کاملاً هریس؟ این پرسشی است که در هفتههای گذشته زیاد مطرح شد و اکنون که ترامپ بهعنوان رئیسجمهور جدید آمریکا انتخاب شده، به صورت دیگری مطرح میشود. برخی معتقدند هیچ فرقی نمیکند که چه کسی در کاخ سفید دستور صادر کند، هر کس بر این کرسی بنشیند علیه ایران کار میکند. این گزاره به طور کلی درست است، چون ایران در پنج دهه گذشته بهگونهای رفتار کرده که همه دولتهای آمریکا ما را دشمن خود میدانند. اما به جهاتی فرق میکند که چه کسی رئیسجمهور آمریکا باشد. بزرگترین فشاری که دونالد ترامپ میتواند به اقتصاد ایران وارد کند، تشدید نااطمینانیهاست. نااطمینانی، به معنای نامشخص بودن یک متغیر اقتصادی در آینده، عنصری غیرقابل اجتناب در فعالیتهای اقتصادی است. مدتزمان طولانی است که عرصه اقتصاد ایران، عرصه ناشناختههاست، هم برای فعالان داخلی و بیش از آن برای سرمایهگذاران و شرکای خارجی. مواردی که دولتها آگاهانه و با نیت درصدد کاهش نااطمینانیها برآمدهاند، بسیار کمتر از مواردی است که با سیاستهای اشتباه نااطمینانیهای بزرگی را به اقتصاد تحمیل کردهاند. همه آنها که چند ماه پیش در انتخابات ریاستجمهوری به مسعود پزشکیان رای دادند، انتظار بهبود در شرایط اقتصادی کشور را میکشند. آنها این پرسش را مطرح میکنند که با توجه به شرایط سخت اقتصادی در سالهای اخیر، بهخصوص از زمان اعمال تحریمهای اقتصادی آیا میتوان امیدوار بود که وضعیت اقتصاد ایران بهتر شود؟ به نظر میرسد که با توجه به شرایط کنونی منطقه، ریسک انتخابات آمریکا و حملههای پینگپنگی میان ایران و اسرائیل، صحبت از حرکت روبه رشد برای اقتصاد ایران، بسیار سخت است. اما نکته مهم در نیمسال دوم برای اقتصاد ایران این است که آیا میتواند مانند سه سال اخیر، درآمدهای نفتی خود را داشته باشد یا اینکه با آمدن ترامپ بهعنوان رئیسجمهور جدید آمریکا تحریمهای اقتصاد ایران سختتر از گذشته خواهد شد. در این زمینه باید به یک نکته توجه کرد که در دور اول ریاستجمهوری ایران فروش نفت ایران بسیار متنوع بود و ترامپ به راحتی توانست با اعمال تحریمها فروش نفت ایران را کاهش دهد. اما درحال حاضر بیش از 90 درصد از صادرات نفت ایران به چین است و این موضوع کار را برای تحریمهای یکجانبه سخت میکند. از سوی دیگر، انتقال منابع نیز به شکل یک شبکه غیرمتمرکز بوده است و در نتیجه اثر تشدید تحریمها، با دور نخست دوره جدید ترامپ متفاوت خواهد بود. با این توصیفها، سوال این است که آینده درآمدهای ایران با وجود ترامپ چه میشود؟ حتماً به خاطر دارید که صادرات نفت ایران در دوران «فشار حداکثری» ترامپ به زیر 300 هزار بشکه در روز رسید و در دوران جو بایدن به حدود 2 میلیون بشکه در روز برگشت و این تفاوت بزرگی است. حال که ترامپ برنده انتخابات شده، احتمال افزایش کسری بودجه افزایش مییابد، چراکه ترامپ فروش نفت ایران را محدود میکند و در نتیجه درآمد ایران از محل فروش منابع نفتی کاهش مییابد.
مهمترین کانالی که انتخابات آمریکا میتواند بر اقتصاد ایران تاثیر بگذارد، از مسیر آسانگیری یا سختگیری در تحریمهای اقتصادی است. منابع درآمدی بودجه در لایحه بودجه 1404 از دو مسیر سهم 5/37درصدی دولت از صادرات نفت، گاز و فرآوردهها و انتقال 28 درصد از سهم 48درصدی صندوق توسعه ملی به دولت (استقراض از صندوق) با وضعیت تحریمها مرتبط میشود. در لایحه بودجه 1404 که تا خوشبینانه است، صادرات نفت، یک میلیون و 750 هزار بشکه در روز، صادرات فرآوردهها، 400 هزار بشکه در روز و صادرات گاز، 16 میلیارد مترمکعب در سال و مجموع درآمد ریالی دولت از این محل (با احتساب استقراض از صندوق توسعه ملی) حدود 1050 هزار میلیارد تومان در نظر گرفته شده است. روشن است که در صورت تغییر شرایط سیاست خارجی، میزان صادرات نفت و گاز (و قیمت آن) دستخوش تغییر میشود. این میتواند به پاشنهآشیل دولت تبدیل شود بهویژه آنکه بودجه هماینک هم کسری بالایی دارد.
در صورتی که ترامپ درآمدهای نفتی ایران را کاهش دهد، فشار زیادی به بودجه دولت وارد میآید و کسری بودجه تشدید میشود که در این صورت تورم افرایش پیدا میکند. از سوی دیگر، تشدید تحریمها و جلوگیری از فروش نفت، به معنی کاهش ورود ارز به کشور است که این موضوع هم میتواند باعث افزایش نرخ ارز شود. نرخ ارز و نوسانات آن از عواملی است که بر بسیاری از متغیرهای اقتصادی و اجتماعی تاثیرگذار است. این متغیر علاوه بر عوامل بنیادی ازجمله تورم، وضعیت بودجه دولت، تراز حساب جاری و حساب سرمایه و سیاستهای پولی و مالی دولت تابع عوامل رفتاری، عوامل سیاسی و محیط بیرونی ازجمله تغییرات بازارهای جهانی، تحولات سیاسی، توافقات بینالمللی و تنشهای منطقهای است. بررسیها نشان میدهد که با توجه به تنشهای اخیر منطقهای، نرخ ارز به قله تاریخی رسیده است. همسو با افزایش نرخ ارز آزاد، نرخ ارز نیما نیز درحال افزایش است. نکته دیگر اینکه؛ دولت نیز در بودجه این مساله را در نظر گرفته که نرخ ارز ترجیحی را با تورم تعدیل کند و احتمالاً نرخ آن به حدود 37 هزار تومان افزایش یابد. پیشبینی نرخ ارز برای نیمه دوم سال جاری بسیار دشوار است، زیرا انتخابات آمریکا نیز میتواند اثر قابل توجهی داشته باشد، اما به نظر میرسد که میتوان با ابزارهای اقتصادی و سیاسی، شرایط را کمی مدیریت کرد. اما برای مدیریت ارز باید چه کار کرد؟ مهمترین سیاستی که میتوان برای آن پیشنهاد داد، تلاش در جهت بهبود عوامل بنیادی همراه با کاهش تنش در محیط سیاسی و بیرونی است که میتواند مورد توجه سیاستگذاران این حوزه قرار گیرد. بررسی منابع تامین ارز و مصارف ارزی کشور و وضعیت حساب سرمایه و تراز تجاری کشور تا حد زیادی دلایل افزایش نرخ ارز در بازار غیررسمی را توجیه میکند. همچنین بررسی اختلاف تورم در دو کشور و تعدیل آن از طریق نرخ ارز از سال 1397 تا 1402 مسیر افزایش نرخ ارز را به خوبی توضیح میدهد. علاوه بر عوامل بنیادی ذکرشده، تنشهای منطقهای در خاورمیانه و چشمانداز کاهش یا افزایش این تنشها در مقاطع زمانی مختلف جهش یا کاهش قابل توجه نرخ ارز را توضیح میدهد. به نظر میرسد کاهش شکاف نرخ سامانههای رسمی طراحیشده بانک مرکزی با بازار غیررسمی ارز نیازمند وجود شرایطی ازجمله کاهش تورم داخلی به سطوح قابل قبول، دسترسی به منابع ارزی قابل اتکا و مدیریت مصارف ارزی کشور است. همچنین توسعه بازارهای صادراتی کالا و خدمات با هدف افزایش ارزآوری و گسترش مبادلات با کشورهای منطقه از عواملی است که میتواند تا حد قابل توجهی مدیریت بازار ارز را در شرایط موجود تسهیل کند. در مجموع همانطور که کارشناسان عنوان میکنند، وضعیت آینده اقتصاد در دستان رویدادهای غیراقتصادی قرار گرفته است. هر گشایش سیاسی در سپهر کشور میتواند حال اقتصاد را بهبود دهد و هر میزان افزایش در تنشهای سیاسی و تحریم، خبر بدی برای آینده اقتصاد خواهد بود.
سیاست تشدید فشار به مردم ایران
ترامپ احتمالاً اهل جنگ نیست اما ممکن است تحریمها را تشدید کند. محمد طبیبیان معتقد است: «انتخاب مجدد دونالد ترامپ، باعث افزایش تنش و شکاف در افکار عمومی آمریکا. پیگیری سیاستهای قلدرمآبانه و افزایش درجه آنتروپی در داخل جامعه آمریکا میشود».
به عقیده او:«همراهی با دیکتاتورهایی مانند پوتین، کیم جونگ اون، ویکتور اوربان، نارندرا مودی و مانند اینها یکی از نتایج بازگشت ترامپ به کاخ سفید است و به احتمال قوی نقشه قدرت سیاسی در جهان به زیان دموکراسی و به نفع نظامهای توتالیتر تغییر خواهد کرد و شاهد جشن و پایکوبی و بلکه لگدکوبی این نوع شخصیتها خواهیم بود».به عقیده دکتر طبیبیان، سومین نتیجه انتخاب مجدد ترامپ، بزرگ شدن جغرافیای اسرائیل است چون او طرفدار گسترش سرزمینهای تحت اشغال اسرائیل و نهایی شدن جایگاه اورشلیم بهعنوان پایتخت این کشور و ادغام بلندیهای جولان و احتمالاً تخلیه نوار غزه و پیوند آن به اسرائیل است». چهارمین نتیجه انتخاب دونالد ترامپ به ایران مربوط میشود. دکتر طبیبیان معتقد است؛ «در مورد جمهوری اسلامی اگر دو هدف را عملی ببیند به حکومت کاری ندارد. یکی جمع شدن برنامه هستهای و دیگر محدود شدن برنامه موشکی به برد در حد اطراف مرزها».
طبیبیان با اشاره به اینکه دفعه قبل که دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا شد، در سمیناری به بیان دیدگاههای او پرداخته گفت: «وقتی در این سمینار در مورد برنامههای ترامپ صحبت میشد و هرکسی نظری مطرح میکرد نظر این فدوی این بود که او نه برنامه نظامی دارد و نه اقدام مشابه، بلکه از طریق تحریم و اقدامات مختلف میخواهد مردم ایران را زجرکش کند. البته سعی خودش را کرد. این بار نیز به نظر نمیرسد برنامه دیگری داشته باشد. در این مورد نیروهای داخلی با او یک هماهنگی نانوشته دارند و مثل گذشته که شرایط داخلی را برای توجیه کردن اِعمال تحریم فراهم کردند همین برنامه را ادامه میدهند. یعنی بهانه و دلیل کافی برای اِعمال تحریم بیشتر را فراهم خواهند کرد».
در نهایت به عقیده دکتر طبیبیان:«دوست عزیز همسایه شمالی نیز درجه باجخواهی را بالا خواهد برد و در مقابل آن برخی کمکهای امنیتی داخلی برای رفقا فراهم خواهد ساخت و کشور به طرف شرق استعماری خواهد لغزید. امیدوارم این اوهام همه اشتباه درآید».
*سعید خوشبین
لینک کوتاه:
https://www.akhbaremahramaneh.ir/Fa/News/1292757/