سرمقاله اعتماد/ آیا مسیر توسعه بلوچستان از انتصابات میگذرد؟
مقاله
بزرگنمايي:
اخبار محرمانه - اعتماد / « آیا مسیر توسعه بلوچستان از انتصابات میگذرد؟» عنوان سرمقاله روزنامه اعتماد نوشته محمد بلوچزهی است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
یکی از مهمترین مطالبات مردم بلوچستان پس از هر دوره انتخابات ریاستجمهوری یا به عبارتی دیگر پای ثابت خواسته الیت و خواص بلوچ از روسای منتخب جمهور در ادوار مختلف همواره خلاصه شده است به عبارت کلیشهای «انتصاب شایستگان قومی در مناصب کلیدی و ردههای مدیریتی ملی». همین ابتدا باید اذعان داشت که خلاصه شدن همه آمال و آرزوهای بلوچان به انتصابات در سطح وزرا یا در ردههای مدیریتی ملی سبب تقلیل و انحراف سطح مطالبات اساسی و واقعی مردم شده است و نیز غفلت از مباحث توسعهای و زیربنایی و همچنین جابهجایی اولویتها. بهرغم اینکه تاکنون آنطور که باید و شاید این مطالبه انتخاباتی مردم بلوچ و سایر اقلیتهای دینی، قومی و مذهبی محقق نشده است، اما کماکان این خواسته چه از جانب رایدهندگان یا نیز در قالب شعار از سوی کاندیداهای ریاستجمهوری در هر انتخابات تکرار شده است! حال پرسش اینجاست که آیا درد مردم بلوچ و حتی نیز یکی از بزرگترین و پهناورترین و محرومترین استانهای کشور که سیستانوبلوچستان باشد، واگذاری مناصب کلیدی در عرصه ملی به شایستگان و نخبگان آن است که با گذشت چهارده دوره از انتخابات همچنان تکرار میشود بیآنکه این خواسته رنگ عمل به خود بگیرد؟! قبل از پاسخ به این پرسش نخست باید این مطالبه مردم بلوچ را قانونی و محترم شمرد و صد البته آن را در راستای تحقق برابری و عدالت اجتماعی، توجه به خواستههای واقعی و بحق ملت و نیز پاسداشت حقوق شهروندی و همینطور بر مدار برنامههای انتخاباتی رییسجمهور پزشکیان دانست که مضمون و محتوای همه آنها منطبق است با شعار «همه برای ایران و ایران برای همه». اگر نیز به بررسی اجمالی میزان مشارکت در دور دوم انتخابات ریاستجمهوری چهاردهم و آرای رییسجمهور پزشکیان در این استان متکثر بپردازیم درخواهیم یافت که مردم بلوچ در این دوره عمق شعار راهبردی «برای ایران» ایشان را درک کرده و از آن هم استقبال، چراکه در انتخابات چهاردهم ریاستجمهوری باوجود اینکه مردم بلوچ بیشترین درصد عدم مشارکت و نیز کدورت و نارضایتی تاریخی را داشته و در مرحله اول انتخابات نیز سیاست قهرپیشه کردهاند...
در مرحله دوم با درک خطر و موقعیت خطیر و نیز شعار و برنامههای نامزد اصلاحطلب در مجموع 655هزار نفر به دکتر پزشکیان رای دادهاند که حتی از 647 هزار رای ایشان در سه استان سمنان، یزد، کردستان نیز بالاتر است و با این وجود اگر اینبار نیز سرنوشت خواستههای واقعی و توسعهای مردمان بلوچ با ناکامی مواجه شود و بنبست، بدون تردید نتیجهای غیر از دلسردی و سرخوردگی بیش از پیش به صندوق رای در بر نخواهد داشت.
اما آنچه توقع بلوچان را در این دوره نسبت به تحقق مطالبات مانده بر میز ریاستجمهوری ایشان بالاتر برده و بیش از پیش امیدوار ساخته، نخست مکانیسم انتخاب اعضای کابینه شورای راهبری دوره انتقال دولت چهاردهم است و دخیل کردن برخی نخبگان بلوچ در پروسه انتخاب وزرا و اعضای کابینه برای نخستینبار در طول دولتها و صداقت در کلام و موضعگیریهای انتخاباتی دکتر پزشکیان در خصوص قومیتها و اقلیتهای دینی و مذهبی و نیز سپس انتصاب «ساره امیری» زن بلوچ ایرانی و بلوچستانی به عنوان وزیر آموزش و پرورش امارات متحده عربی.
انتصاب این زن دانشمند بلوچ در یکی از کلیدیترین مناصب دولتی در امارات متحده عربی و ابراز خرسندی بلوچان ایران از این اتفاق، توقعها و انتظارات را نسبت به گماردن شایستگان بلوچستان در مناصب ملی بالاتر برده و آنها را با این پرسش مواجه ساخته که وقتی یک بلوچ ایرانی بالاترین ردههای مدیریتی در کشورهای همسایه را طی میکند چرا در کشور خود از چنین فرصت و امکانی بیبهره بماند و محروم؟!
اما برگردیم به پرسش نخست این یادداشت و اینکه آیا مسیر توسعه بلوچستان از انتصابات میگذرد؟ که پاسخ به این پرسش نیازمند بررسی سوابق انتصابات در دولتهاست که نخست تابوی انتصاب یک فرماندار بلوچ در دولت خاتمی شکسته شد و سپس بالاترین میزان انتصابهای فرمانداران توسط دولت احمدینژاد انجام شد. باید توجه داشت که صرف بلوچ بودن برای انتصابها حتی در ردههای مهم مدیریتی نه تنها نمیتواند کمکی به حال توسعه بلوچستان کند، بلکه تجربه ثابت کرده در دوران خاتمی و نیز دوره نخست دولت روحانی انتصاب چند استاندار غیر بلوچ توسعهگرا چگونه توانست باعث همگرایی و تحول در ابعاد و بخشهای مختلف منطقه شود و زمینه را برای جهش توسعهای هموار سازد و فراهم. حال شایسته است دولت چهاردهم به جای تمرکز بر مجاهدین شنبه و شیفتگان خدمت که از همان روز نخست پس از انتخابات در تکاپو هستند و رایزنی برای باز کردن جای پای خویش در قدرت و تقلیل خواستههای اساسی بلوچان، به توسعه و تدوین طرح و برنامههای موثر کوتاهمدت، میانمدت و درازمدت برای خروج هر چه سریعتر این استان دورمانده از توسعه از بحرانهای متعدد فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، امنیتی و غیره که اکنون با آن درگیر است، بپردازد و نیز در پیش گرفتن رفتارهای پراگماتیسم مدیریتی که بر عام مردم ملموس باشند و آشکار. حال نباید فراموش کرد که ایجاد شکاف موجود در این استان و مخدوش شدن اعتماد عمومی بلوچان با چند پست فرمانداری و بخشداری و حتی نیز استانداری وزارتی مرتفع نخواهد شد مگر اینکه دولت چهاردهم سوای این خواسته بحق مردم طرحی تازه را برای برونرفت از بحران و تحول در این استان در پیش بگیرد و صد البته خارج از رفتارهای شعاری گذشته. به هر روی نباید از نظر دور داشت که فقدان تفکر توسعهای حتی در پایینترین سطوح مدیریتی فارغ از جنسیت و قومیت یکی از مهمترین عوامل سیهروزی و به بنبست کشاندن استان و منطقه بلوچستان بوده است و نیز پایین بودن شاخصههای توسعهای از جمله رتبه نخست بیکاری، بالا بودن شاخص فلاکت، سوءتغذیه، عدم دسترسی به آب شرب بهداشتی و جادههای استاندارد، وضعیت فاجعهبار آموزشی و بهداشت و درمان و امثالهم که تحقق آن نیازمند نگرشی نو در انداختن طرحی تازه خواهد بود و راهبردی عملگرایانه.
لینک کوتاه:
https://www.akhbaremahramaneh.ir/Fa/News/1254356/