اخبار محرمانه - هم میهن /متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
سارا سبزی-نسیم سلطانبیگی| خیابان پاکستان در قلب پایتخت ایران، این روزها مملو از جمعیت پیر، جوان و کودک افغانستانی است که کنار ساختمان سفارتخانه کشورشان، صبح را شب و همانجا شب را صبح میکنند. پلیس هم آمده تا نظمی را که نیست، برقرار کند. نظمی که برقرار نمیشود. در دو سوی خیابانی که سفارت افغانستان در دل آن جا گرفته، تعداد زیادی از زنان و مردان افغانستانی از شهرهایی مثل کرمان، قم، زنجان، سمنان، ورامین، هشتگرد، دامغان، کاشان و شهرهای شمالی همراه با کودکانشان ایستادهاند یا پتویی انداخته و کنار خیابان نشستهاند؛ بعضی هم چادر زدهاند و شب را به صبح رساندند. زنان و مردانی که میآیند تا شناسنامه افغانستانی بگیرند اما روند صدور شناسنامه آنطور که خودشان میگویند، سهروز طول میکشد و آنها مجبورند این مدت را در خیابان صبح کنند.
هفدهم فروردینماه بود که اعلام کردند، افغانستانیها میتوانند برای دریافت شناسنامه افغانستانی به سفارت مراجعه کنند. شناسنامهای که با آن میتوانند مدرک هویتی بگیرند و نهتنها از رد مرز نجات پیدا کنند، بلکه سر کار بروند و حضورشان در کشور قانونی باشد. از همان روز جمعیت افغانستانیها به سمت خیابان پاکستان سرازیر شدند. دفاتر سفارت افغانستان در
ایران تنها در سه شهر است. تهران، زاهدان و مشهد. همین موضوع سبب شده تا مردم از شهرهای مختلف خودشان را به تهران برسانند و شب را در خیابان صبح کنند که درنهایت یک برگه کاغذ A4 دریافت کنند که روی آن نوشته است: «برگه تثبیت هویت».
مهاجران افغانستانی بدون داشتن این برگه نمیتوانند کارت آمایش خود را تمدید کنند و به همین دلیل هم رنج در خیابان ماندن را به جان میخرند که رد مرز نشوند. مسئولان سفارت به آنها نمیگویند چرا این کار به این اندازه زمانبر است، به آنها یک شماره میدهند و باید منتظر بنشینند تا نوبتشان برسد. زهرا چهلوچند ساله است و به همراه همسر و سه فرزندش بعد از سهشب خیابانخوابی بالاخره توانسته برگه تثبیت هویت را برای خود و خانوادهاش از سفارت بگیرد: «میگویند برو هویت افغانیبودنت را بیاور. من از کجا بیاورم؟ 40 سال است خود شما کارت آمایش به من دادید، من مدرک از کجا بیاورم؟ من
ایران به دنیا آمدم. باید کارت هویت بیاوریم و سه شب اینجا بخوابیم تا به ما یک برگه بدهند که کاغذ هویت است.»
مسئولان سفارت افغانستان، برای دریافت این برگه، نفری یک میلیون میگیرند و یک برگه میدهند؛ یک گواهی برای افغانستانیبودن. مهاجران میگویند که برای دریافت شناسنامه افغانستانی باید 10 دلار، برای پاسپورت 120 دلار، برای تثبیت هویت 10 دلار، برای عقدنامه 50 دلار که با 10 دلار برای تاییدیه میشود 60 دلار و برای نامه ولادت 10 دلار بپردازند.
«باید برای بچههایمان آزمایش دیانای بدهیم که نفری 8 میلیون برایش میگیرند. ما از خاوران آمدیم.»
«من کارت دارم. بهخاطر من که کارت آمایش دارم، میگذارند ما بمانیم و بچههایم هم بمانند. از هشتگرد آمدیم. ما 30 سال است در ایرانیم. 13 سالم بود که آمدیم و از همان زمان کارت آمایش گرفتیم.»
«همه برای تایید هویت آمدهاند. جمعیت زیاد است و کارمند کم. به کسانی که شناسنامه ندارند، شناسنامه و کارت آمایش میدهند. برای هر تایید هویت یکمیلیون تومان هزینه میگیرند. فکر میکنند اگر امروز نگیرند دیگر نمیتوانند بگیرند. به ما گفتند تا دو، سه هفته قرار است همین اوضاع باشد. شناسنامه میدهند. قبلاً نمیدادند و الان تازه اعلام کردند که شناسنامه افغانستانی میدهند.
این شناسنامه به ماندن ما ارتباطی ندارد. مایی که در
ایران به دنیا آمدیم، شناسنامه افغانستانی نداریم. بیمارستان گواهی ولادت دخترمان را نمیدهد. میگویند، باید از سفارت یا دفتر وکالت یا امور اتباع یا پلیس فراجا نامه ببریم که بتوانیم گواهی ولادت بگیریم. اصلاً به فراجا ربطی ندارد. مگر من بچهام را آنجا به دنیا آوردم؟ من برای این آمدم وگرنه خودم کارت آمایش دارم.»
«از چهار صبح آمدیم. سفارت یکی اینجا، یکی زاهدان و یکی هم مشهد است. از تمام ایران، کرمان، شیراز، اصفهان، کاشان، قم، سمنان، دامغان و شمال
ایران همه اینجا هستند و ازدحام میشود. ما از سمنان آمدیم. دوهویتی هستیم و یکسری مدرک قانونی داریم و تعدادی هم غیرقانونی. به کسانی که سرشماری دارند و کسانی که یکی از اعضای خانواده آنها کارت آمایش دارند، میخواهند مدرک قانونی بدهند. ما دفتر کفالت رفتیم و گفتند چون چند سال اینجا زندگی میکنید، باید شناسنامه افغانستانی داشته باشید و الان آمدیم اینجا شناسنامه بگیریم. بعد از اینکه شناسنامه افغانستانی بگیریم به ما چیزی شبیه کارت ملی شما میدهند که دیگر میتوانیم اینجا، هم زندگی کنیم و هم سر کار برویم.»
«طرح دادن شناسنامه را از 17 فروردینماه اعلام کردند. ما از ساعت 9 دیشب اینجاییم؛ همسرم رفته داخل ولی هنوز بیرون نیامده و گوشیاش هم آنتن نمیدهد. من اینجا بزرگ شدم. شوهرم مدرک قانونی داشت. یکسال رفتیم ترکیه و میخواستیم از ترکیه برویم آلمان، اما نتوانستیم و قاچاقی برگشتیم ایران. شوهرم کارتاش سوخت. من با پدرم بودم و کارتم نسوخت و حالا میخواهند از روی مدرک من به شوهر و بچههایمان شناسنامه بدهند. نفری 10 دلار میگیرند و دفتر کفالت هم یکونیم میگیرد. از 5 صبح آمدیم. به ما نمیگویند چرا انقدر روال کاری طولانی است.»
اینها خلاصه حرفهای مهاجران افغانستانی در گفتوگو با «هممیهن» است. مردان به همدیگر توصیه میکنند که بدون همسر و فرزندشان برای نوبت گرفتن بیایند و هروقت فرم و کاغذهای نوبت به دستشان رسید، به خانوادههایشان خبر دهند تا خودشان را به خیابان پاکستان برسانند. مرد میانسالی همراه با دوستش در سایه نشسته است، شب قبل تا ساعت سه صبح در خیابان پاکستان مانده بود تا کارش راه بیفتد.
خودش ساکن تهران است اما خبر دارد که مهاجران شهرهای دیگر هم برای کارشان به سفارت آمدهاند؛ کرمان، قم و اصفهان. میگوید اگر کسی فرصت نکند که به سفارت بیاید، رد مرز نمیشود، ولی وقتی زمان کار اداری برسد، گیر میافتد: «الان از همه استانها ریختهاند در این سفارت. قدیم دفاتر کفالت هم انجام میدادند، الان ولی از کرمان، اصفهان، قم و شهرهای دیگر آمدهاند.
قبلاً گواهی تولد را قبول میکردند، الان باید شناسنامه افغانستانی داشته باشند و سفارت هم تایید کند. اگر هم مدرکی نداشته باشند، دوماه وقت دارند که از
ایران بروند. یک مزایایی هم برای کسانی که داوطلبانه میروند، درنظر گرفتهاند. مثلاً به کمک چند ارگان به مهاجرانی که برمیگردند، زمین و پول میدهند. 30 میلیون تومان پول از طرف افغانستان و سازمان ملل هم جایی برای زندگیکردن در اختیارشان قرار دهد.»
او هم میگوید که وقت کمی برای این تعداد مهاجر در نظر گرفتهاند: «از هر نفر درنهایت 10 دلار دریافت میشود و پایینترین نرخ دلار را در نظر میگیرند.»
حسن هم مهاجر دیگری است که همراه همسر و فرزندش آمده و فرمهایی را پر میکند که از دفتر خیابان هرات گرفتهاند. خیابان هرات هم پر از رفتوآمد است. بعضی نوبت گرفتهاند و دارند فرم پر میکنند و فیش بانکی را تحویل میدهند. اگر فرم گیرشان بیاید باقی کارشان هم راه میافتد. بعد هم باید نوبت بگیرند و کارهای دیگر ادامه پیدا میکند: «شب قبل تا ساعت 12 اینجا بودم. من یک هفته است که به اینجا میآیم. دیروز آنقدر شلوغ بود که خیابان بند آمده بود. اگر کسی میخواهد نوبت بگیرد، باید حدود چهار، پنج عصر خودش را برساند. همهچیز شانس است. اگر مدارک شناسایی نداشته باشند، یا باید خودشان داوطلبانه بروند، یا رد مرز میشوند و تا پنج سال نمیتوانند به
ایران برگردند.»
مهاجرانی که فقط برگه سرشماری دارند بیشتر نگرانند؛ چون به اردوگاه و بعد از آن به افغانستان منتقل میشوند. حسن توضیح میدهد زنان و کودکانی که برگه سرشماری و آمایش دارند و دوطرحه محسوب میشوند، فعلاً رد مرز نمیشوند، اما آنهایی که فقط برگه سرشماری دارند و فرزندی هم دارند، تا تیرماه فرصت دارند که مدرسه فرزندشان تمام شود. کسانی که همه اعضای خانوادهشان برگه سرشماری دارند، هم یک ماهه باید به افغانستان برگردند.
او میگوید، این طرح فعلاً فقط برای کسانی است که برگه آمایش و سرشماری دارند و بعد از آن نوبت به کسانی میرسد که پاسپورت دارند یا سرپرست خانوارند: «اگر فرزندشان گواهی تولد داشته باشد نیازی به آزمایش دی.ان.ای نیست ولی اگر این گواهی و حتی تذکره نداشته باشند، باید تست دی.ان.ای بدهد. در بعضی شهرستانها هزینه انجام این آزمایش برای هر یک فرزند، سه تا چهار میلیون و در تهران تا 10 میلیون تومان است. معرفینامه را هم باید از دفتر کفالت معرفینامه بگیرند و برای انجام این آزمایش به یک بیمارستان معرفی میشوند.» این طرح حدود دو هفته است که در استان تهران شروع شده و آنطور که او تعریف میکند، امسال اعلام شده دانشآموزان مهاجر با پاسپورت یا کارت آمایش در مدارس ثبتنام میشوند.
روبهروی سفارت، کنار مغازههای پرینت و غذافروشیها، چندخانواده زیر سایه درختان نشستهاند و منتظرند نوبتشان برسد؛ مثل خانوادهای که از هشتگرد آمدهاند و همسرشان شب قبل همانجا در خیابان پاکستان خوابیده بود که نوبتشان از دست نرود. آنها هم برگه سرشماری و آمایش دارند و از دیروز فقط توانسته بودند شماره بگیرند: «این کار خیلی طول میکشد. همسرم دیروز ساعت 10 شب اینجا رسیده بود و صبح توانسته بود یک شماره بگیرد.» زنی که کنار فرزند و مادرش کنار خیابان منتظر رسیدن نوبتشان نشسته این را تعریف میکند و مطمئن نیست که کارشان تا آخر روز هم انجام شود و از طولانیبودن این روند خسته است: «الان خیلی افتضاح است.
دفتر کفالت به ما گفته بود که تا آخر اردیبهشتماه فرصت داریم اما ممکن است روزهای آینده خلوتتر شود. دیروز هم این خیابان خیلی شلوغ بود. دفتر کفالت ما چهارباغ است و هر نفر باید حدود یک میلیون و 200 هزار تومان بپردازد. بدبختی انگار فقط برای افغانستانیهاست، اصلاً برنامهریزی میکنند. ببین این اوضاع را! تا الان نه کار پسرم انجام شده، نه خودم. دفتر کفالتها هم سلیقهای کار میکنند اما نگرانم و برای همین زودتر آمدهام که مدرکم را دریافت کنم.»
طولانیبودن صفهای روبهروی سفارت بهدلیل شرطی است که برای دریافت این مدرک اعلام شده؛ اینکه همه اعضای خانواده غیر از کودکان زیر هفت سال باید آنجا حضور داشته باشند. درنهایت کارتی شبیه آمایش دریافت میکنند که موقت است، اما همان کارکرد را دارد و نوعی مدرک جدید محسوب میشود.
فرصت کم، خیابان شلوغ
این روزها ترافیک در خیابان بهشتی تهران، زودتر از همیشه آغاز میشود. شلوغی خیابان پاکستان آنقدر زیاد است که ترافیکاش سرریز میشود به خیابانهای اطراف. ساکنان خیابان پاکستان هم این روزها از این شلوغی کلافهاند؛ جمع کردن استشهادهای محلی و درخواست از پلیس برای سروسامان دادن به آشفتگی محل زندگیشان هم حالا بیشتر شده. آنها میگویند رفتوآمد در این بینظمی و شلوغی برایشان سخت شده و احساس بینظمی کلافهشان کرده است.
محمد، حالا 15 سال است که ساکن محله پاکستان است و میگوید با رفتوآمد و باز شدن گرهی از کار مهاجران افغانستانی، مشکلی ندارد اما این روزها با همسایههایشان بارها از ماموران پلیس درخواست کردهاند که فکری به حال این بینظمی کنند.
همین هم شده که نیروهای پلیس در روزهای گذشته در این خیابان بیشترند. آنها که در خیابان پاکستان رفتوآمد میکنند، میگویند طرح فعلاً یکماه ادامه دارد و کمکم از حجم مراجعه به سفارت کمتر میشود. مغازهدارها میگویند ردیف چادرها و ماشینهایی را که مهاجران در آن استراحت میکنند، در همین چند روز بیشتر از همیشه دیدهاند؛ آنقدر زیاد که تا انتهای خیابان پاکستان و کوچههای فرعی هم رسیدهاند و اسکان ندادن آنها کار را هم برای آنها، هم مهاجرها سخت کرده است. مردی که در یکی از خواروبارفروشیهای این خیابان کار میکند، تعریف میکند مغازه آنقدر شلوغ شده که بهسختی میتوانند بارهای جدید را در مغازه بچینند: «البته که برای صاحب مغازه پایین نعمت است، بالاتر که مگس هم پر نمیزند.»
چاره هرجومرج پیشآمده را شاید بتوان از میان حرفهای آرش نصراصفهانی، پژوهشگر اجتماعی که سالها درباره زیست مهاجران افغانستانی در
ایران پژوهش کرده و در این باره نوشته، پیدا کرد. او به «هممیهن» میگوید، کسانی که برگه سرشماری دارند و در طرح سرشماری سال 1401 شرکت کردند و در آن زمان اعلام شد که دو میلیون و 200 هزار نفر و به روایت دیگری دو میلیون و 400 هزار نفر ثبتنام کردند که در آن زمان مدرک اقامتی در
ایران نداشتند و یک برگه اقامتی دریافت کردند که سهماهه تمدید میشد.
اما از اواخر سال قبل، بعد از موجی که برای اخراج مهاجران غیرقانونی به راه افتاد، سیاست جدیدی در حال اجراست که کسانی که برگه سرشماری دارند، مدرکشان تمدید نمیشود و باید به افغانستان بازگردند: «یعنی حدود دومیلیون نفر که در سه سال گذشته مدرک اقامتی
ایران را داشتند، باید به افغانستان برگردند. استثنای این قانون تعداد معدودی هستند که بهعنوان مثال با کسی که کارت آمایش دارد ازدواج کردهاند یا اگر فرزند محصل داشته باشند تا پایان سال تحصیلی میتوانند بمانند یا نظامیان دولت قبلی افغانستان که به آنها شش ماه فرصت دادهاند.
درنتیجه چون بهیکباره سیاستی اجرا شده که دو میلیون نفر را در معرض اخراج قرار داده است، بخشی از جمعیت برای اینکه وضعیتاش تعیین تکلیف شود با همان شرایطی که قبلتر گفتم، احتیاج دارد به اینکه هویت افغانستانی خودش را احراز کند. بهعنوان مثال بچهها را ثبت کنند و نشان دهند که تبعه افغانستاناند و چون تذکره گرفتن بسیار سخت است مدرک تثبیت هویت را میگیرند.»
او ادامه میدهد: «بخش اصلی این افراد کسانی هستند که تحتتاثیر این سیاست در معرض خطر اخراجاند و بهخاطر یکی از دلایلی که گفتم، نیاز دارند از سفارت افغانستان مدرک هویتی دریافت کنند و به همین دلیل هم در یک بازه زمانی کوتاهی جمعیت خیلی زیادی متقاضی دریافت خدمات هستند. از یکسو سفارت افغانستان ظرفیت ارائه این خدمات در این مقیاس را ندارد و از سویدیگر دفاتر وکالت و دولت
ایران هم باید از قبل برنامهریزی میکردند که بتوانند به این حجم از درخواست پاسخ دهند. به نظر من اصل مشکل این است که ما یکشبه اعلام میکنیم دو میلیون نفر که مدرک قانونی برای ماندن در کشور دارند مدرکشان دیگر معتبر نیست و باید به افغانستان برگردند. دو میلیون نفر جمعیت زیادی است و بهیکباره چنین تصمیمی گرفتند، خودش اولین خطاست.
بدون اینکه برای این آدمها دستهبندی مشخصی داشته باشیم و در یک بازه زمانی طولانیتری به هر گروه خدمات بدهیم. منظور من تسریع فرآیند اخراج نیست ولی حداقل میتوان وضعیت هر خانوادهای را بررسی کرد و تعیین شود که آیا با موازین اخلاقی و بینالمللی برگرداندن این خانواده به افغانستان سازگار است؟ متاسفانه هیچکدام از اینها لحاظ نشده و فقط براساس یک تصمیم برای کم کردن جمعیت افغانستانیها بعد از اخراج کسانی که مدرک ندارند به سمت این برویم که مدارک اقامتی را هم ابطال کنیم و به این شکل جمعیت آنها را کم کنیم.
ما برای آدمها بدون در نظر گرفتن ویژگیهای فردی یا خانوادگی آدمها تصمیم میگیریم. درنتیجه به نظر من مسئله اصلی، نفس همین تصمیم است که منجر به این اتفاقات شده است. حتی اگر چنین تصمیمی هم گرفته شد، میشد فرآیند انسانیتری برای آن در نظر گرفت. ما برای اخراج افغانستانیها هم شرایطی را فراهم میکنیم که افراد در غیرانسانیترین وضعیت ناچار میشوند در خیابان چادر بزنند یا برای گرفتن نوبت در خیابان بخوابند که چندماه دیرتر از
ایران اخراج شوند یا بهواسطه ازدواج با کسی که کارت آمایش دارد، بتوانند در
ایران بمانند.»
نصر اصفهانی میگوید، ما همیشه از این حرف میزنیم که افغانستانیها در ایرانند و از خدمات ما استفاده میکنند اما شما با یک افغانستانی که صحبت میکنید، میبینید در تکتک این خدمات، در آموزش، بهداشت و همهچیز شرایط به شکلی است که بهرهمندی از ابتداییترین خدمات مانند خدمات کنسولی بسیار بد است؛ چون مقدمات و زیرساختهای آن فراهم نیست. امکانات حداقلی را فراهم نمیکنیم که افراد بتوانند بهراحتی یک کار را انجام دهند: «در زمان شروع سال تحصیلی هم خانوادهها برای ثبتنام فرزندانشان دقیقاً با همین مشکلات مواجه میشوند. اما چون در اردوگاههای خارج از تهران است کسی نمیبیند اما این بار چون سفارت افغانستان در مرکز شهر تهران است، بیشتر دیده میشود.
این وضعیت توهینآمیز دسترسی به خدمات مختص امروز نیست، همیشه بوده و بهراحتی هم قابل مدیریت است. کافی است زمانبندی بهتری داشته باشید، زیرساختها را گسترش دهید و از قبل هماهنگی را انجام داده باشید. اما هیچکدام از اینها انجام نمیشود و متاسفانه چیزی که میبینید، اتفاق افتاده است. ما اگر فرض کنیم به گفته خود مقامات وزارت کشور، بین 5 تا 6 میلیون افغانستانی در کشور داریم، درحقیقت هدف این کار کاهش حدود دو میلیون نفر از جمعیت است.
بیشتر کسانی که مشمول این طرح هستند بعد از به قدرت رسیدن طالبان به
ایران آمدند و اگر چنین طرحی موفق اجرا شود و تعداد افغانستانیها بهیکباره نزدیک به دو میلیون نفر کم شود، چه تهدیدی خواهد داشت خودش بحث دیگری است. اما به نظر میرسد اراده دولت از قبل هم همین بوده که این تعداد را کاهش دهد و اگر این طرح اجرا شود و این افراد اخراج شوند، کاهش قابل توجه تعداد افغانستانیها بهخصوص در استان تهران خواهد بود.»
طرح بازگشت داوطلبانه
یکی از سیاستهای مهاجرتی دولت که درواقع ادامه روند قدیمی است، بازگرداندن داوطلبانه مهاجران افغانستانی به کشور مبدأ است که طبق آن در 16 استان کشور مراکزی احداث شده که مهاجران بدون مدرک شناسایی میتوانند بهصورت داوطلبانه برای خروج از کشور اقدام کنند. مسئولان وزارت کشور میگویند، برای این گروه مزایایی هم در نظر گرفته شده و آنطور که علیاکبر پورجمشیدیان، معاون امنیتی و انتظامی وزیر کشور بهتازگی اعلام کرده است، طی دو ماه گذشته، بیش از 250 هزار مهاجر بدون مدرک شناسایی اهل افغانستان بدون برخورد انتظامی و صرفاً با اقدامات بازدارنده، خودجوش خاک کشور را ترک کردهاند.
طبق آمار وزارت کشور، روزانه 100 هزار نفر از اتباع غیرمجاز از کشور خارج میشوند که از این تعداد، فقط 40 هزار نفر بهصورت داوطلبانه خواهان بازگشت به کشورشان هستند، اما طبق آنچه که وزارت کشور اعلام کرده، 60 هزار نفر از آنها پس از دستگیری، به کشورشان بازگردانده میشوند. سال 1389 نیز آژانس پناهندگان سازمان ملل در
ایران کمک نقدی برای مهاجرانی که بهصورت داوطلبانه از
ایران به کشور خود باز میگشتند در نظر گرفته بود؛ رقمی معادل 150 دلار.
مدتی پیش هم عباس عراقچی، وزیر امور خارجه از طرح مشترک
ایران و افغانستان برای بازگشت مهاجران افغانستانی گفته بود که طبق آن؛ «روند بازگشت مهاجران افغان، تدریجی و آبرومندانه انجام خواهد شد.» رئیس مرکز امور اتباع و مهاجرین خارجی وزارت کشور هم مدتی پیش در گفتوگو با «خبرآنلاین» گفته بود که در سال 1402 حدود یک میلیون و 260 هزار نفر طرد داشتهایم.
امسال هم تصور میکنیم به همین میزان خواهد بود. اینها که طرد میشوند، کسانی هستند که دارای مدرک قانونی نیستند و درصد بسیاری کمی از آنها - بهرغم داشتن مدارک قانونی - خطا کردهاند و بیشتر از روزهایی که میتوانستند ماندهاند و از کشور اخراج شدهاند. مسئولان قضایی و دولتی آمار خروج داوطلبانه را نشانه موفقیت رویکردهای غیرتنشزا و قانونمحور دولت میدانند درحالیکه این طرح مخالفانی در میان پژوهشگران و کنشگران حوزه مهاجرت دارد.
شیما وزوایی، پژوهشگر و فعال اجتماعی شفاف نبودن طرحهای اجرایی برای مهاجران افغانستانی را موجب سردرگمی و پیشامدهای اخیر میداند. او میگوید که به نظر میآید تمام طرحهای عجیب و غریبی که اعلام میکنند، هیچکدام شفاف نیست و هرکدام یک سری جزئیات سخت دارد: «ما میبینیم در بقیه جاها که سیاستگذاران مهاجرت سیاست وضع میکنند و ما به آن نیاز داریم، در راستای بهبود وضعیت مهاجران است که راحتتر زندگی کنند، قانونی باشند، بتوانند درس بخوانند، سر کار بروند، هویت داشته باشند و شهروند محسوب شوند.
اما این پروسههای جاری فعلی که طرح پشت طرح و ابلاغیه پشت ابلاغیه که دانشآموزان را ثبتنام نکنند و... باعث شده حتی آنهایی هم که قانونی هستند در یک لحظه به غیرقانونی تبدیل شوند. این طرحها نهتنها وضعیت سیاستگذاری شمولگرا و استاندارد و انسانی برای مهاجران را تسهیل نمیکند، بلکه طرحهای نیمهکاره و اضطرابآوری است که اجرا میشود و نه از سمت سفارت افغانستان سفافیت دارد، نه از سمت
ایران و نه نهادهایی که آن را اطلاعرسانی میکنند کارشان را خوب انجام میدهند.»
او ادامه میدهد: «در طول این یک ماه از سمت کودکان و خانوادههایشان مدام این پیام را میشنویم که میخواهند آنها را برگردانند یا پاسپورتشان را بگیرند یا برگههای سرشماریشان با مشکل روبهرو شده و مدام سوالاتی را میپرسند که پیدا کردن پاسخاش حتی برای منی که در جریانم از طریق قانون سخت است و کمکی نمیتوانم بکنم. حتی اگر بپذیریم که دولت نقشی در به وجود آمدن این موج افغانستیزی نداشته که من فکر میکنم نقش داشته، اول باید با این وضعیت دوقطبی که پیش آمده و آزاری که مهاجران به این دلیل میبینند مقابله کند. این مسئله باید از سمت دولت مدیریت شود که نمیشود. در تبلیغات دولت جدید هم در زمان انتخابات، مهاجرستیزی بخشی از تبلیغات بود.
آنها از این حربه برای فشار آوردن به دولت افغانستان و طالبان برای مسائل بسیاری مانند حقابه استفاده میکنند. این مسئله و استفاده کردن از مهاجرین
ایران و تهدید مدام آنها به بازگرداندن که از سوی
ایران و پاکستان انجام میشود، باید متوقف شود. باید با موج افغانستیزی در سطح جامعه و دولت و سیاستگذاریها مقابله کرد. در عین حال باید به مدیریت مسئله مهاجرت هم فکر کنیم. آنچه ما همیشه نیاز داریم سیاستگذاری مهاجرتی شمولگرا، انسانی و قانونی است. این سیاست همه مهاجران را با هم یکی نمیکند.
کسانی که دهههای مختلف اینجا زندگی و کار کردند مسیری برای شهروند شدن داشته باشند. وضعیت دانشجویان باید مشخص شود. رسمی شدن وضعیت مهاجران اتفاق بدی نیست و نمیشود همه مهاجران را با هم یکی کرد و آنها را به بازگرداندن مدام تهدید کرد. بهجای اینکه رویکرد ما براساس غیرقانونی بودن و اخراج غیرقانونیها باشد باید روی قانونی کردن و هویت دادن به انسانها و سیاستگذاری انسانی درباره این وضعیت کار کنیم.»
بازار
![]()
عکس: آرش خاموشی