اخبار محرمانه - هم میهن /متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
نوع واکنش جمهوری اسلامی به میانجیگری روسها همچنان محل ابهام است. بدون تردید دست رد زدن به سینۀ روسها، عواقب بسیاری دارد و چهبسا آنها را به همراهی با
آمریکا و اسرائیل علیه
ایران به بهای دریافت امتیازاتی در جنگ اوکراین ترغیب کند. پاسخ آری به میانجیگری روسها نیز مستلزم تغییر آرایش نیروهای سیاسی در داخل و انزوای طیفهای تندروتر است که این نیز بسیار بعید است به آرامی و بدون دردسر صورت گیرد.
احمد زیدآبادی| مقامهای رسمی کاخ کرملین از طرح مسئلۀ هستهای
ایران در مذاکرات هیئتهای بلندپایۀ
روسیه و
آمریکا در ریاض خبر دادهاند و در عین حال تأیید کردهاند که این مسئله به صورتی مجزا در مذاکرات آتی دو طرف بر سر جنگ اوکراین، مورد بحث قرار خواهد گرفت.
روسها آمادگی خود را برای میانجیگری بر سر این موضوع اعلام کردهاند و خواستار حل اختلافات
ایران و
آمریکا از راه گفتوگو و مذاکره شدهاند. طبق گزارش رسانهها،
ترامپ و تیم همکارش نیز خواستار دخالت مسکو در این زمینه شدهاند.
با این حساب، در روزهای آینده روسها برای کمک به حل اختلافات بین
ایران و
آمریکا به طور جدی وارد صحنه خواهند شد. این حرکت غیرمترقبه که ناشی از گرم شدن روابط پوتین و
ترامپ و تمایل آنان برای پایان دادن به جنگ اوکراین است، قاعدتاً پرسشهای بسیاری با خود به همراه دارد؛ پرسشهایی از این قبیل که آیا اقدام
روسیه برای
ایران تهدید است یا فرصت؟ فرمول مورد نظر آنها برای حل اختلافات
ایران و
آمریکا چیست؟ واکنش تهران به میانجیگری آنها چه خواهد بود؟
در بین اغلب ایرانیان به
روسیه به عنوان کشوری غیرقابل اعتماد نگریسته میشود. این نگرش سابقۀ تاریخی دارد اما در سالهای اخیر به نظریۀ توطئه هم آغشته شده است. برخی محافل ایرانی،
روسیه را عامل اصلی و پشت صحنۀ منازعات بین جمهوری اسلامی و دنیای غرب میدانند و بر این تصورند که آن کشور از انزوا و تحریم
ایران سود میبرد و به همین دلیل در مسیر آشتی تهران با
اروپا و
آمریکا سنگاندازی میکند.
این تصورات تا آنجا گسترش یافته است که برخی افراد عزل محمدجواد
ظریف از معاونت راهبردی رئیسجمهور را با سفر اخیر سرگئی لاوروف وزیر خارجۀ
روسیه به تهران بیارتباط نمیدانند و دست روسها را در پشت ماجرا میبینند! روشن است که روسها در جریان جنگ اوکراین که روابطشان با
آمریکا و
اروپا بسیار تیره شد، علاقهای به بهبود روابط
ایران و غرب نداشتند و با استفاده از پهپادهای انتحاری
ایران علیه مواضع اوکراین میکوشیدند تا رابطۀ تهران با بروکسل و واشنگتن را هر چه بیشتر به وخامت بکشانند.
از طرفی در
ایران هم برخی محافل، شاخ به شاخ شدن
روسیه با غرب بر سر اوکراین را همچون فرصتی برای اتحاد استراتژیک با
روسیه و تغییر نظم بینالملل میدیدند و آشکارا از سیاست نزدیکی هر چه بیشتر با مسکو حمایت میکردند.
با این حال، در تمام سه سال گذشته که
روسیه درگیر جنگ اوکراین بوده است، مسکو و تهران در بسیاری از مسائل منطقهای، افق و جهت همسانی نداشتهاند و در برخی مراحل اختلافاتشان از پرده بیرون افتاده است. در سالهای اخیر روسها ضمن علاقه به حفظ رابطۀ خود با جمهوری اسلامی، برای رابطۀ گرم و نزدیک خود با تمام کشورهای عرب حوزۀ جنوبی خلیجفارس بهخصوص عربستان و امارات و بحرین، اهمیت زیادی قائل بودند و در یک مرحله حتی از ادعای امارات در مورد سه جزیرۀ ایرانی در خلیجفارس حمایت کردند.
اضافه بر این، روسها هیچگاه، هیچ تمایلی به تیره شدن روابط خود با اسرائیل نداشتهاند و به طور واضح با نوع رویکرد جمهوری اسلامی در این باره، فاصلۀ خود را حفظ کردهاند. به واقع، براساس یک قاعدۀ رایج در روابط بینالملل،
روسیه رابطۀ خود را با
ایران در چارچوب منافع کلان خود دنبال میکند، یعنی همان کاری که دیگر کشورها هم انجام میدهند.
به عبارت روشنتر، تعقیب منافع یک کشور در نظام بینالملل امری تابعِ بازی شطرنج همواره متغیر جهانی است که با جابهجایی دائمی مهرههای متعدد، آرایش آن به هم میخورد و این نیز به نوبۀ خود بازی تازهای را از سوی بازیگران طلب میکند.
ظاهراً این فقط در کشور ماست که محافل متنفذی، امور جهان را از ازل تا به ابد منجمد میدانند و هرگونه تغییر و تحول و انعطاف در برابر رویدادها را عدول از «اصول لایتغیر» خود قلمداد میکنند!
به هر حال، با ورود دونالد
ترامپ به کاخ سفید، آرایش بازی شطرنج جهان به کلی دگرگون شده است. عمده تحول در این مورد به خارج شدن روابط
آمریکا و
روسیه از تیرگی و حرکت به سمت بهبود و چهبسا همگرایی بینالمللی است. طبیعی است که روسها، ساز خود را با آهنگ جدید همساز کنند و این کار را پیشاپیش آغاز کردهاند!
در ماههای اخیر
روسیه و اسرائیل علائم فراوانی از بهبود رابطۀ خود نشان دادهاند. اسرائیل برای خوشایند کرملین به قطعنامۀ
اروپا در مجمع عمومی سازمان ملل در کنار کشورهایی چون کرۀ شمالی و روسیۀ سفید رأی منفی داد و پس از آن، گزارشها از تلاش دولت نتانیاهو برای متقاعد کردن
آمریکا به موافقت با حفظ پایگاههای نظامی
روسیه در بندر طرطوس سوریه حکایت دارد.
روسیه نیز در مقابل، کمترین انتقادی نسبت به سیاست دولت نتانیاهو در برابر نوارغزه، سوریه و لبنان مطرح نکرده و در عین حال، از مقامهای اسرائیلی برای حضور در مراسم رژۀ ارتش
روسیه به مناسبت سالگرد شکست آلمان نازی دعوت به عمل آورده است. ظاهراً روسها پی بردهاند که لابی دولت نتانیاهو در تعیین برخی سیاستهای کاخ سفید بسیار مؤثر است و از همین رو، برای جلب نظر
ترامپ و پایان جنگ اوکراین دست به کارِ همراهی با دولت اسرائیل شدهاند.
حال با چنین رویکردی، آیا مداخلۀ پوتین در منازعۀ اتمی
ایران را باید فرصتی برای جمهوری اسلامی به شمار آورد یا تهدید؟ در واقع، پاسخ به این پرسش مستلزم آگاهی از نوع فرمولی است که روسها برای حل اختلافات
ایران و
آمریکا به عنوان میانجیگر در نظر گرفتهاند.
دربارۀ فرمول مورد نظر آنها تا این لحظه هیچ اطلاعی در دست نیست. با این حال، به نظر میرسد که هدف اصلی روسها جلوگیری از جنگ و برخورد نظامی بین
آمریکا و اسرائیل از یک طرف و
ایران از طرف دیگر باشد. این هدف در هر حال، میتواند فرصت به حساب آید بهخصوص اگر همراه با ارائۀ تضمینهای امنیتی طرفهای مقابل به
ایران و رفع کامل تحریمها باشد. با این حال، واضح است که دستیابی به چنین هدفی جز از راه انعطافهای بسیار دردناک از سوی تهران امکانپذیر نباشد.
نوع واکنش جمهوری اسلامی به میانجیگری روسها نیز همچنان محل ابهام است. بدون تردید دست رد زدن به سینۀ روسها، عواقب بسیاری دارد و چهبسا آنها را به همراهی با
آمریکا و اسرائیل علیه
ایران به بهای دریافت امتیازاتی در جنگ اوکراین ترغیب کند.
پاسخ آری به میانجیگری روسها نیز مستلزم تغییر آرایش نیروهای سیاسی در داخل و انزوای طیفهای تندروتر است که این نیز بسیار بعید است به آرامی و بدون دردسر صورت گیرد.
به هر صورت با آغاز سال نو، ماجراهای بسیاری در پیش است.
بازار
![]()