اخبار محرمانه - فیلم نیوز / نام فروغ فرخزاد با عمق احساسات و جسارت در بیان شکوه عشق یک زن گره خورده است؛ عاشقانههایی که بدون ترس از قضاوتهای اجتماعی، از عمق وجود یک زن سروده میشد و بر دلها مینشست. حرف زدن از فروغ و به تصویر کشیدن وجوه مختلف زندگی شخصی و اجتماعیاش کار سادهای نیست و یک جورهایی حرکت روی لبهی تیغ است. ساخت اثری که بتواند بدون سوگیری، با نگاهی همهجانبه و بهدور از محافظهکاری با زندگی فروغ روبهرو شود، ریسک زیادی میطلبید و به همین دلیل هم علیرغم جذابیت این ایده، کسی تابهحال سراغش نرفته بود. با تمام این حساسیتها اما جمعهشب در اولین روز جشنواره فیلم فجر با اثری روبهرو شدیم که یک جورهایی شلیک بر شقیفهی این سوژهی ناب بود. جهانگیر کوثری با «رگهای آبی» سوژه را سر برید و تصویری از زندگی و شخصیت فروغ فرخزاد پیش روی مخاطبانش گذاشت که باورش هنوز برایمان سخت است.
یک
چند سال پیش زمانی که اولین خبر درباره ساخت فیلم «رگهای آبی» منتشر شد، تصور بازی باران کوثری در نقش فروغ، خون همه را به جوش آورد. اولین سوال این بود که اگر رابطه پدر و دختری نبود باز هم جهانگیر کوثری برای نقش فروغ، دست روی بازیگری مثل باران کوثری میگذاشت؟ بهطور طبیعی پاسخ منفی بود. باران نه چهرهاش شباهتی به فروغ دارد و نه استایلش میتواند شمایلی از این شاعر پیش رویمان بگذارد. به همین دلیل هم نادیده پیدا بود این انتخاب با هیچ معادلهای جور درنمیآید. بعد از آن صحبتهایی به میان آمد درباره اینکه «رگهای آبی» درباره مستندسازی است که قصد دارد زندگی فروغ را بسازد و باران کوثری هم بازیگری است که تستهایی برای این نقش میدهد؛ اتفاقی که اگر میافتاد میتوانست قابل پذیرش باشد که البته خبر درست نبود و باران کوثری در «رگهای آبی» واقعا ایفاگر نقش فروغ شده بود.
عدم شباهت باران کوثری به فروغ یکی از بزرگترین ضعفهای فیلم بود.
دو
عدم شباهت میان باران و فروغ با اینکه باعث شده نتوانیم کوچکترین ارتباطی با این شخصیت برقرار کنیم، اما فقط بخش کوچکی از ضعف فیلم به حساب میآید. نکته مهمتر این است که جهانگیر کوثری به جای ساخت اثری درباره فروغ، کولاژی تهیه کرده است که نه تنها حق مطلب را ادا نمیکند که تصویری ناملموس و منفی از او به نمایش میگذارد و بخشهای مهمی از زندگی این شاعر محبوب را به عمد نادیده میگیرد. فروغی که کوثری در «رگهای آبی» به نمایش گذاشته، زنی است سطحی که یا به دنبال قرار گذاشتن و بگوبخند با اهالی ادبیات است یا سر از میخانهها در میآورد و فرزندش را هم به همین دلیل فدا میکند. در این فیلم هیچ اثری از عمق احساسات فروغ و رنجهایی که میکشد و اشعاری که از درونش میجوشد نیست.
سه
کوثری از پرویز شاپور، همسر فروغ هم تصویری غیرواقعی ارائه میکند؛ مردی که انگار نه انگار هنرمند زمانه خودش بوده و شهرتی هم داشته است. او حتی بخشهای مهم زندگی فروغ که بعد از آشنایی با ابراهیم گلستان رقم میخورد را نادیده گرفته و حتی اشارهای هم به آن نمیکند. در فیلم کوثری فروغی را میبینیم که اصلا فروغ نیست و عجیب است جهانگیر کوثری از خودش نپرسیده اگر فروغ همینی است که در فیلمش به تصویر کشیده، چرا باید تا این حد ماندگار شود؟
جهانگیر کوثری در فیلمش تصویری تامملموس از فروغ فرخزاد ارائه داده است.
چهار
کوثری «رگهای آبی» را به صورت روایتهایی موازی از زندگی فروغ و زنی در نسل جدید که از قضا نام او هم فروغ است میبرد تا نشان دهد زنان هنرمند در هر دورهای با سختی مواجهاند و باید بین زندگی هنری و خانوادگی دست به انتخاب بزنند؛ روایتهایی که نه به لحاظ ساختاری و نه محتوایی در هم تنیده نمیشوند و مثل قطعههای ناجور پازل بهزور کنار هم قرار میگیرند. تماشای «رگهای آبی» از هیچ منظر تجربه خوشایندی نبود و همان بهتر که در بخش جنبی جشنواره به نمایش درآمد تا عیارش برای اهالی رسانه مشخص شود.
فیلم «رگهای آبی» (فروغ) نخستین تجربه کارگردانی جهانگیر کوثری در نخستین شب چهل وسومین جشنواره فیلم فجر در بخش «ویژه» روی پرده رفت.
http://www.SecretNews.ir/fa/News/1325130/نقدی-بر-«رگهای-آبی»--ذبح-«فروغ»-روی-پرده-سینما!