اخبار محرمانه
ائتلاف سه‌گانه برای استیلا بر شام
پنجشنبه 29 آذر 1403 - 20:00:06
اخبار محرمانه - وطن امروز /متن پیش رو در وطن امروز منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
ابوالفضل ولایتی| با خروج آخرین نظامیان فرانسوی در 17 آوریل 1946، جمهوری سوریه که بعدتر نام خود را به جمهوری عربی سوریه تغییر داد استقلال خود را اعلام کرد. فضای استقلال‌خواهانه و استعمارستیزانه حاکم بر سوریه و جهان عرب در سال‌های پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی و خاتمه جنگ بین‌الملل دوم، موجب شد اندیشه‌های ملی‌گرایانه توسط شخصیت‌های برجسته عرب سوری همچون شکری القوتلی، حسنی الزعیم، سامی الحناوی و هاشم الاتاسی در سوریه مانند دیگر ملت‌های عرب نضج پیدا کند؛ افکاری که بعدتر و با تاسیس حزب بعث سوسیالیست عرب به رهبری میشل عفلق، صلاح‌الدین بیطار و زکی ارسوزی در سال 1947 و تلاش آنان برای رنسانس و رستاخیز جهان عرب شدت یافت؛ فرآیندی که سوریه را به دلیل همجواری با سرزمین‌های اشغالی و افزایش تحرکات پان‌عربیستی در منطقه و در راستای آزادسازی سرزمین‌های عربی از اشغال صهیونیست‌ها به سوی بلوک شرق و ضدیت با امپریالیسم آمریکا و رژیم صهیونیستی سوق داد. قدرت‌گیری سپهبد حافظ اسد در پی کودتای نظامیان وفادار به وی در سال 1970، عملا سوریه را در جرگه‌ خصم کلیدی رژیم صهیونیستی در منطقه قرار داد. 
برآیند تحولات حاکم بر سوریه در خلال 5 دهه اخیر، گواه آن است که ایالات متحده آمریکا و رژیم صهیونیستی، به انحای گوناگون کوشیدند زمینه ورود سوریه به پروسه سازش در منطقه را رقم‌ زده یا در صورت عدم دستیابی به مقصود یادشده، بستری را برای تضعیف و سقوط حاکمیت اسد در سوریه فراهم آورند؛ بستری که پس از وقوع آنچه بهار عربی نامیده می‌شود، مهیا شد. ورود سوریه به جنگ داخلی 13 ساله و تلاش رژیم اردوغان برای موج‌سواری بر تحولات حاکم بر این کشور جهت قدرت‌گیری عناصر اخوانی، لاجرم آنکارا را در کنار واشنگتن و تل‌آویو قرار داد. همجواری ترکیه با سوریه و اشتراکات مذهبی و تاریخی 2 کشور، موجب شد برخلاف نگرش منفی نسبت به تحرک احتمالی صهیونیست‌ها در سوریه، آنکارا با فراغ بال و با چراغ سبز واشنگتن و شیخ‌نشین‌های منطقه در پی سرنگونی حکومت سوریه گام بردارد؛ امری که در نهایت و با حملات برق‌آسای اخیر تروریست‌ها به حلب، حماه و در نهایت دمشق به سرانجام رسید و به 54 سال حاکمیت ضدصهیونیستی خاندان اسد در دمشق خاتمه داد. در این نوشتار به اشتراک مصالح و تشریک مساعی رژیم اردوغان، رژیم صهیونیستی و ایالات متحده در سرنگونی حکومت بشار اسد می‌پردازیم.

از میان بردن حلقه اتصال محور مقاومت در منطقه
فروپاشی رژیم صدام در عراق را می‌توان نقطه‌ عطفی در معادلات منطقه‌ای قلمداد کرد؛ رخدادی که عملا با تحول در موازنه قوا، دست برتر را در منطقه از آن جمهوری اسلامی ایران کرد. قدرت‌گیری روزافزون حزب‌الله در معادلات داخلی لبنان پس از جنگ تموز 2006، دست برتر انصارالله در تحولات حاکم بر یمن با سقوط علی عبدالله صالح و پیروزی حماس در باریکه غزه بر فتح در سال 2005، موجب شد ملک عبدالله دوم پادشاه اردن از شکل‌گیری هلال شیعی در منطقه و خطرات آن برای شیخ‌نشین‌های خلیج‌فارس و رژیم‌های ارتجاعی سخن به میان آورد. شدت نفوذ تهران در منطقه و حضور همزمان در دریای مدیترانه و تنگه باب‌المندب موجب شد ایالات متحده آمریکا، رژیم صهیونیستی و ترکیه، بروز تنش در سوریه را غنیمت شمرده و در پی سقوط حاکمیت اسد در دمشق و قطع محور مواصلاتی تهران‌- بیروت گام بردارند؛ امری که در فردای سقوط اسد، به وضوح از سوی نتانیاهو مطرح شده و سقوط حاکمیت سوریه را مترادف با تضعیف تهران در منطقه قلمداد کرد. 
با وجود اشتراک دیدگاه اردوغان، نتانیاهو و سردمداران کاخ سفید درباره ضرورت به چالش کشیدن حاکمیت اسد در سوریه، هر یک از آنان با هدف مدنظر خویش قدم در این راه پر پیچ و خم نهادند. رژیم اسرائیل و ایالات متحده با هدف قطع ارتباط آنچه نیروهای نیابتی ایران می‌نامیدند وارد این کارزار شده و اردوغان با اتکا به سیاست نوعثمانی‌گری و همچنین تقویت محور اخوانی‌ها در منطقه، در مسیر به قدرت رساندن متحدان خویش در سوریه گام برداشته است؛ روندی که اگر چه با موفقیت به سر منزل مقصود رسیده، لیکن از ظرفیت لازم برای تعارض منافع فی‌مابین در آینده‌ای نزدیک برخوردار است.
خروج روسیه از مدیترانه و غرب آسیا
از جنگ کنونی حاکم بر اوکراین، به عنوان بزرگ‌ترین منازعه اروپا در خلال سال‌های پس از خاتمه جنگ دوم جهانی نام برده می‌شود. اهمیت رویارویی مسکو با کی‌یف و متحدان غربی‌اش در طول 2 سال اخیر تا بدان‌جاست که شماری از ناظران بین‌المللی از پتانسیل بالای تبدیل جنگ اوکراین به جنگ سوم جهانی سخن به میان آورده‌اند. 
به موازات تشدید تنش در اوکراین و افزایش حمایت چین و کره‌شمالی از مسکو، رهبران جهان غرب، تمام‌قد به حمایت لجستیکی از اوکراین پرداخته و شدیدترین تحریم‌های بین‌المللی را علیه روسیه وضع کرده‌اند. نبرد 11 روزه اخیر در سوریه و سقوط حاکمیت اسد، بدون تردید، ارتباطی تنگاتنگ با سیاست ایالات متحده درباره تضعیف و ایزوله‌ روسیه در منطقه از طریق برچیده شدن پایگاه‌های نظامی (حمیمیم) و دریایی مسکو (طوطوس) در مدیترانه و اخراج روس‌ها از غرب آسیا دارد. از پایگاه دریایی طوطوس به عنوان بزرگ‌ترین پایگاه روسیه در دریای مدیترانه نام برده می‌شود؛ پایگاهی که نقشی بسزا در حمایت از مواضع نظامی مسکو در جنگ اوکراین ایفا کرده است. روابط پنهان دولت زلنسکی با تروریست‌های سوری و شرط رهبران اتحادیه اروپایی مبنی بر جمع شدن پایگاه‌های نظامی روسیه از سوریه، جهت پذیرش حاکمیت تروریست‌ها در دمشق به وضوح بیانگر اهداف مشترک آمریکا و متحدانش نسبت به تضعیف موقعیت روسیه در غرب آسیا و دریای مدیترانه است. نزدیکی رهبران مسکو به تهران و روابط نسبتا حسنه پوتین با انصارالله، حزب‌الله و جریان حماس در این میان، موجب تمایل رژیم صهیونیستی به کاهش نقش و نفوذ روسیه در سوریه شده است. درباره ترکیه نیز باید متذکر شد که دولت اردوغان در پی تبدیل سوریه به حیاط خلوت خویش بوده و در این میان، مسکو را به واسطه حضور عمیق در سوریه و ارتباط حسنه با شبه‌نظامیان کرد وابسته به پ‌ک‌ک رقیبی برای خویش تصور کرده و از هرگونه سیاستی مبنی بر کاهش نفوذ مسکو در دمشق حمایت تمام‌قد کرده است.
تقویت نفوذ امنیتی در سوریه
حضور و تحرک فزاینده یگان‌های مدافع خلق (پ‌ی‌د) به عنوان بازوی سیاسی - نظامی «پ‌ک‌ک» و همکاری حسنه میان آنان با حکومت بشار اسد در خلال 13 سال اخیر، همواره بسان تهدیدی بالقوه برای امنیت ترکیه قلمداد می‌شده است. از همین رو بود که ترکیه با سلسله‌عملیات‌هایی همچون سپر فرات، پنجه شمشیر، سپر بهار و عملیات معطوف به اشغال شهر کردنشین عفرین، در مسیر تضعیف کردها و تقویت گروه‌های متحد خویش در شمال سوریه گام برداشته است. حضور میلیون‌ها کرد در مناطق همجوار ترکیه با سوریه و سابقه 4 دهه مبارزه خونین ارتش ترکیه با شبه‌نظامیان کرد موجب شده است ترکیه با اتخاذ رویه‌ای در پی تاسیس پایگاه‌هایی در شمال سوریه و تغییر بافت جمعیت منطقه گام بردارد، امری که با تداوم حضور اسد در اریکه‌ قدرت و همکاری حاکمیت دمشق با کردها بسان سدی پیش‌روی مطالبات زیاده‌خواهانه اردوغان قلمداد می‌شد. همین مساله دولت ترکیه را به سوی تلاش برای سقوط حاکمیت سوریه و تقویت نفوذ امنیتی خویش در این کشور سوق داد.
دغدغه‌های امنیتی رژیم صهیونیستی و ایالات متحده از دیگر عواملی بود که لاجرم واشنگتن و تل‌آویو را همچون آنکارا به سوی سقوط حاکمیت اسد در سوریه متمایل کرد. برخلاف نگرش امنیتی آنکارا به تحولات حاکم بر شمال سوریه، عمده نگرانی واشنگتن و تل‌آویو معطوف به تقویت حضور نیروهای موسوم به مقاومت در مناطق همجوار بلندی‌های جولان اشغالی و نقش دمشق در تقویت کریدور تهران‌- بیروت بود. با وجود ابهام‌های موجود درباره مواضع احتمالی تروریست‌های سوری در قبال رژیم صهیونیستی و احتمال تداوم جنگ و بی‌ثباتی در سوریه، مقامات کاخ سفید و رژیم صهیونیستی، در نهایت مجاب شدند با سقوط حاکمیت اسد، ضمن تضعیف جایگاه مقاومت در منطقه، منطقه‌ حائل میان سوریه و بلندی‌های جولان اشغالی را به منطقه زیر سیطره و نفوذ اسرائیل تبدیل کنند. صدها حمله نظامی صهیونیست‌ها به پایگاه‌های نظامی ارتش سوریه و از میان بردن ادوات نظامی این کشور در کنار پیشروی ارتش صهیونیستی به داخل سوریه و تصرف مناطقی استراتژیک همچون کوه حرمون در طول روزهای اخیر در همین راستا قابل ارزیابی است. به واقع آنکارا، واشنگتن و تل‌آویو با وجود دغدغه‌های امنیتی متفاوت، در مسیر از میان بردن حاکمیت دمشق دست در دست یکدیگر نهادند.
تقویت نفوذ سیاسی در سوریه و زمینه‌سازی برای سازش با رژیم صهیونیستی
مساله تقویت نفوذ سیاسی ترکیه در سوریه و زمینه‌سازی برای ورود دمشق به معادله سازش با دشمن صهیونیستی، موضوع حائز اهمیت دیگری بود که آنکارا، تل‌آویو و واشنگتن را به سوی سقوط حاکمیت اسد بر سوریه سوق داد. قابل کتمان نیست که با سقوط اسد در سوریه، عملا ترکیه به صاحب‌نفوذترین کشور در سوریه بدل شده آنچنان که ترامپ در آخرین مواضع خویش به این مساله اذعان کرده و به تمجید از سیاست‌های اردوغان در این باره پرداخته است. تقویت نفوذ اردوغان در ترکیه (به عنوان یک عضو ناتو که دارای روابط سیاسی - دیپلماتیک با رژیم اسرائیل است) اهرمی خواهد بود که آمریکایی‌ها پذیرش تام و تمام آن را مشروط به نقش آنکارا در ورود دمشق به پروژه سازش با رژیم صهیونیستی خواهند کرد. به واقع به موازات تقویت جایگاه ترکیه در سوریه و نفوذ عمیق در سیاست‌های آتی این کشور، رژیم اردوغان به عنوان میانجی‌گری کلیدی درباره رفع چالش‌های حاکم میان دمشق و تل‌آویو گام خواهد برداشت. گفتنی است با وجود حمایت‌های لفظی اردوغان از آرمان فلسطین، از ترکیه امروزین به عنوان بزرگ‌ترین شریک تجاری رژیم اسرائیل در جهان اسلام نام برده می‌شود.
احیای پروژه‌های اقتصادی در سوریه
از پروژه احداث خط لوله گاز قطر به ترکیه و سپس اروپا (که از مسیر سعودی، اردن و سوریه می‌گذرد) به عنوان یکی از کلیدی‌ترین عوامل حمایت قطر و ترکیه از تروریست‌های سوری در خلال 13 سال اخیر نام برده می‌شود. حمد بن جاسم آل‌ثانی، نخست‌وزیر اسبق قطر در مصاحبه‌ای به این مساله اذعان کرده و اظهار داشته سال 2009 در گفت‌وگوهایی میان دوحه و آنکارا، مساله فوق‌الذکر مطرح شده و آن را عاملی کلیدی در تسری بحران به سوریه قلمداد کرده است. به واقع موقعیت ژئوپلیتیک منحصربه‌فرد سوریه، موجب شده تا اردوغان، نتانیاهو و بایدن، با هدف پیشبرد مصالح اقتصادی خویش، اقدامات وسیعی را در راستای سقوط حاکمیت اسد در سوریه صورت دهند. 
تلاش برای سنگ‌اندازی در مسیر احداث کریدور جهانی چین (ابتکار کمربند - جاده) که از سوریه می‌گذرد در کنار نقش احتمالی سوریه در احیای مسیری جایگزین به جای کانال سوئز (نظیر پروژه کریدور «جاده توسعه» که بندر فاو عراق را به ترکیه متصل کرده یا ایده کریدور زمینی امارات به رژیم صهیونیستی که بنادر حیفا و ایلات را به خلیج‌فارس متصل می‌کند) از دیگر اهداف کلان اقتصادی به حساب می‌آید که 3 رژیم یادشده را به سوی سرنگونی حکومت اسد در سوریه سوق داده است. قابل ذکر است که در مقطع جنگ داخلی سوریه و با وجود سیطره اسد بر بخش عظیمی از خاک سوریه و فقدان روابط سیاسی میان دمشق و آنکارا، ترکیه توانسته بود با اتکا به موقعیت اقتصادی بالای خویش، عملا به بزرگ‌ترین صادرکننده کالا به سوریه تبدیل شود؛ فرآیندی که بدون تردید و با دستانی باز در سال‌های آتی، سوریه را به مستعمره اقتصادی آنکارا تبدیل خواهد کرد.

http://www.SecretNews.ir/fa/News/1308740/ائتلاف-سه‌گانه-برای-استیلا-بر-شام
بستن   چاپ