اخبار محرمانه - مردم سالاری / « الزامات و مختصات دولت در سایه » عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاری به قلم امیرهوشنگ کریمی است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
حدود ده سال است که مفهومی به نام دولت سایه/ دولت در سایه (Shadow Cabinet) وارد ادبیات سیاسی کشور
ایران شده است. این مفهوم به ویژه در موعد انتخابات بیش از هر زمان دیگری طنین افکن شده و بر سر زبانها میافتد. دولت سایه کیست/ چیست، مبداء و منشاء آن کجاست و کارکرد و مختصات چگونه است؟
واژه «دولت سایه» گرچه مفهومی فراگیر و جهانشمول نیست، اما یک ایده و ابتکار و ابداع ایرانی هم محسوب نمیشود. در واقع دولت سایه، اشاره به نوع خاصی از سیاستورزی است که ریشه در سیاست و حکومت در بریتانیا یا به تعبیر مصطلح کشور انگلیس دارد.
احتمالاً مشابه این مدل در برخی کشورهای با نظام سیاسی مبتنی بر احزاب و پارلمان (بویژه کشورهای مشترک المنافع و مستعمرات سابق بریتانیا) نیز یافت میشود، اما نام آشناترین و شناخته شدهترین نمونه «دولت سایه» را میتوان در نظام سیاسی و مدل حکمرانی کشور انگلستان سراغ گرفت. اگر چه در نظامهای حزبی و دموکراسیهای پارلمانی، احزاب رقیب برای امر سیاستورزی و حکمرانی تربیت شده و با چگونگی اداره جامعه در همه شئون و ابعاد آن هم به لحاظ نظری و هم از منظر عملی آشنا میشوند تا در بزنگاه انتخابات و در صورت پیروزی بتوانند طرحها و برنامهها و سیاستهای مورد نظر خود را به مدد نیروهای کارآزموده به میدان عمل در آورند؛ اما ساخت سیاسی کشور انگلستان که مبتنی بر نظام دو/ چند حزبی پارلمانی است، الگوی «دولت سایه» را تبدیل به یک سنت سیاسی دیرپا با قدمتی حدوداً دویست ساله کرده است.
در نظامهای سیاسی پارلمانی، مجلس به عنوان اصلیترین نماد و نهاد مردمسالاری، منشاء اصلی قدرت سیاسی است که از سوی مردم به نمایندگان منتخب و از مجلس نمایندگان به دولت منتخب (نخست وزیر و وزرای کابینه) تفویض و منتقل میشود. منطبق بر نظام انتخاباتی در انگلستان (که به طور معمول هر پنج سال یک بار برگزار میشود) حزبی که بیشترین تعداد کرسی را در انتخابات کسب کند و در پارلمان اکثریت را در اختیار گیرد، پیروز انتخابات معرفی شده و علاوه بر کنترل مجلس با تشکیل دولت اداره امور کشور و مردم را نیز بر عهده میگیرد. بدین ترتیب که رهبر حزب پیروز در انتخابات به عنوان رهبر حزب اکثریت در مجلس، به عنوان نخست وزیر انتخاب و مأمور تشکیل کابینه میشود. کابینهای که اعضای آن یعنی وزراء همزمان عضو و نماینده مجلس نیز هستند. در چنین ساختاری، حزب/ احزاب مخالف در مجلس نیز کابینه خود (دولت در سایه) را تشکیل داده و رهبر حزب مخالف به عنوان رئیس دولت در سایه تعیین میشود و به تشکیل کابینه خود با حضور نمایندگانی از حزب متبوعش مبادرت میکند.
مهمترین کارکرد و ماحصل دولت سایه را میتوان به چالش کشیدن و پاسخگو کردن دولت مستقر از طریق طرح سئوال در جلسات مجلس دانست. این سنت دیرینه یعنی مطالبهگری و پرسشگری احزاب مخالف و پاسخگوئی حزب حاکم و دولت مستقر به همراه تصویب قوانین پایه از جمله قانون بودجه سالیانه، مهم ترین جزء کارکردی پارلمان در نظام سیاسی و حکومتی انگلستان محسوب میشود.
تشکیل دولت در سایه دارای وجه و جلوه بسیار مهم دیگری نیز هست و آن کادرسازی و تمهید مقدمات لازم برای در اختیار گرفتن دولت بدون فوت وقت است. از این رو، وجود دولت در سایه این امکان را فراهم میسازد که فرآیند انتقال قدرت از دولت و نخست وزیر قبلی به نخست وزیر و کابینه جدید به سرعت و بلافاصله پس از اعلام نتیجه انتخابات و در کمتر از یک روز انجام پذیرد. روشی کاملاً برخلاف انتخابات در نظامهای ریاستی (مانند ایالات متحده
آمریکا و ایران) که در آن رئیس جمهوری منتخب پس از مشخص شدن نتیجه انتخابات به صرافت شناسائی و انتخاب همکاران خود در کابینه افتاده و دو ماه پس از پیروزی در انتخابات کابینه جدید را تشکیل داده و شروع به کار میکند.
بدین ترتیب دولت در سایه متشکل از مجموعهای از وزرای مجازی است که در مقابل وزرای واقعی دولت حاکم صف آرائی کرده و علاوه بر به چالش کشیدن و پاسخگو کردن نخست وزیر و اعضای کابینه در همه موضوعات و حوزههای سیاسی (داخلی، خارجی)، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و حتی نظامی و امنیتی، خود نیز مهیای اداره جامعه و مدیریت اجرائی کشور در زمان مقتضی هستند.
با این توضیح کوتاه و مختصر میتوان چند استنتاج در باب چیستی، چرائی چگونگی دولت در سایه مطرح کرد:
1- تشکیل دولت در سایه امری اختیاری، دلبخواهی و یک انتخاب شخصی نیست، بلکه یک مکانیزم مشخص با ساختار و کارکرد معین است که حاصل یک فرآیند تاریخی و انباشت تجربه (مشخصاً نظام سیاسی پارلمانی انگلستان) است.
2- دو هدف و انگیزه اصلی از تشکیل دولت در سایه یکی نظاممند کردن امر مطالبه گری جامعه و پاسخگوی دولت در برابر آن و دیگری برقراری رابطه مستمر و با معنا میان ساختار – کارگزار از طریق کادرسازی و آمادهسازی نیروهای سیاسی برای در اختیار گرفتن قدرت است.
3- ساختار و بافتار دولت در سایه برخلاف نام و ظاهر آن، نه در سایه و خفا که کاملاً شفاف و در علن است. این شفافیت و در معرض دید عموم بودن شامل اعضای دولت در سایه، دیدگاهها و مواضع و سیاستهای کاملاً مشخص و قابل عرضه عمومی و البته منابع مالی معین و مشخص میشود.
4- یکی از مهمترین وجوه دولت در سایه، منابع مالی تأمین فعالیتهای آن است. در واقع اعضای دولت در سایه بابت فعالیت خود برای مخالفت و به چالش کشیدن و پاسخگو کردن دولت حاکم، از بودجه عمومی کشور حقوق دریافت میکنند. به عبارت دیگر منابع مالی دولت در سایه کاملاً قانونی و رسمی است و همانند وزرای کابینه، اعضای دولت در سایه نیز از حقوق و امتیازات مشابهی برخوردار هستند. لذا امکان نفوذ لابی گرها و گروههای ذینفع و ذی نفوذ بر دولت در سایه منتفی است.
5- مهمترین کارکرد دولت در سایه (به طور کلی حزب مخالف) مقابله و مخالفت در برابر دولت و حزب حاکم است. یعنی اعضای دولت در سایه از بودجه دولتی استفاده می کنند تا با دولت قانونی مستقر مقابله و مخالفت کنند. از دل این مقابله و تقابل است که جلوی انحرافها گرفته میشود، از دیکتاتوری اکثریت بر اقلیت (یا برعکس) جلوگیری میشود و ابتکارات و نوآوریها و اندیشههای تازه خلق میشود.
به تعبیر فلاسفه علم، علوم بشری با رد و ابطال است که پیشرفت میکند و نه با تأئید و پذیرش بی چون و چرای آن. مقوله سیاست و حکمرانی نیز این چنین است. در دنیای خاکی، هیچ نظریه سیاسی و حکمت عملی کامل و مطلق نیست و هرآئینه نیازمند تدبر، تعقل و تفکر تازه و متناسب با شرایط و اقتضائات زمانه است. وجود مخالف سیاسی و طرح نظریه مخالف یک موهبت برای مردمسالاری و یک ضرورت برای حکمرانی خوب است، مشروط بر اینکه هم مخالف و هم مخالفت به گونه ای روشمند، قانونمند و نهادمند باشد.
http://www.SecretNews.ir/fa/News/1255598/سرمقاله-مردم-سالاری--الزامات-و-مختصات-دولت-در-سایه