سرمقاله کیهان/ تفاوت نگاه ما و آمریکا به مذاکره
تحلیل ویژه
بزرگنمايي:
اخبار محرمانه - کیهان / «تفاوت نگاه ما و آمریکا به مذاکره» عنوان یادداشت روز در روزنامه کیهان به قلم سعدالله زارعی است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
مذاکرات جاری میان ایران و آمریکا که بهصورت «غیرمستقیم» یا «واسطهای» و بنا به درخواست و اصرار آمریکا و شخص «دونالد ترامپ» صورت میگیرد و روز گذشته دومین دور را در رم پایتخت ایتالیا سپری کرد، حائز اهمیت است. کما اینکه همزمان با این موضوع، روند دیپلماسی در سطح منطقه و بینالملل شتاب پیدا کرده است؛ نامهها و دیدارها از این موضوع حکایت میکند. بنابراین با آنکه هیچ اعتمادی به آمریکا در فضای دیپلماسی وجود ندارد و به همین دلیل اعتماد به نتایج مذاکرات هم محل تردید فراوان است، اما خود این گفتوگوها از چنان اهمیتی برخوردار شده که طی یک هفته اخیر سایر تحولات بینالمللی در حاشیه آن
قرار گرفته است، دلیل این توجه ویژه، موقعیت جمهوری اسلامی میباشد. در این خصوص نکاتی به نظر میرسد:
1- دونالد ترامپ در سال 1397، زمانی که طی یک «فرمان اجرائی» آمریکا را از برجام خارج کرد، بر ضرورت «توافقی بهتر» با ایران تأکید نموده و پیدرپی وعده میداد که ایران برای توافقی بهتر آماده است و بهزودی با آن به توافقی تازه میرسد. بعد که در سال 1403 وارد کارزار انتخاباتی شد، دوباره مذاکره با ایران را برای رسیدن به توافق مطرح کرد و بعد از پیروزی در انتخابات، بر این موضوع اصرار ورزید. تأکید ترامپ بر مذاکره در حالی بود که جمهوری اسلامی اعتماد خود را به مذاکره و بهخصوص مذاکره با دولت ترامپ از دست داده و در ایران کسی قادر به دفاع از آن نبود. بر این اساس فضای بین انتخاب ترامپ در نوامبر/ آذر تا پذیرش درخواست او در ایران به دوگانه اصرار ـ انکار تبدیل شد. خود تأکید آمریکا بر مذاکره با ایران، نشان میدهد راههای دیگر چندان نتیجهبخش نبوده است و حالا مذاکره که ماهیت تاکتیکی دارد، به یک هدف تبدیل شده و بر این اساس اطرافیان دونالد ترامپ، مسائل مرتبط با ایران را جوری در «ویترین مذاکره» قرار دادهاند که هدفهای اساسی آنان در قبال ایران تأمین گردد.
در این میان ترامپ از صدور نامهای خبر داد که هنوز نوشته نشده بود! حسب آنچه شنیده شده، این نامه محرمانه لحنی کاملاً متفاوت از مصاحبههای آشکار داشته و بحث آن به برنامه هستهای ایران محدود بوده است تا مذاکره سربگیرد و ایران رغبتی به آن نشان دهد. درواقع آنچه ترامپ در نامه و نماینده ویژه او «ویتکاف» در مذاکرات روز شنبه 23 فروردین عمان، ابراز کردند، بسیار فروتر از مباحث برجام و نیز بسیار فروتر از خواستههایی بود که اروپاییها در قالب 1+5 از ایران طلب میکردند! و این در حالی بود که ترامپ میگفت توافق هستهای دوران اوباما توافقی بد و حداقلی است و بر ضرورت توافقی قویتر و پایاتر تأکید مینمود. بر این اساس گفته شده مسئله اصلی ترامپ این است که توافق هستهای آمریکا با ایران را به نام خود ثبت کند و لذا حاضر است امتیازاتی بدهد تا چنین ثبتی اتفاق بیفتد. البته نمیتوان گفت آمریکای ترامپ همین لحن فعلی را در رابطه با ایران ادامه میدهد، هیچ بعید نیست که ترامپ و نماینده ویژه او پس از طی مراحل مقدماتی مذاکرات، به طرح خواستههایی غیرقابل پذیرش روی بیاورند کما اینکه اظهارات خارج از اتاق مذاکرات مقامات و محافل آمریکا، به چنین شائبهای دامن میزند.
بازار 
نکته اینجاست که به هر حال این ترامپ فعلاً آمده و میگوید من برنامه غنیسازی اورانیوم در ایران را میپذیرم و تنها دنبال رفع نگرانی از تبدیل این روند به روندی غیرصلحآمیز هستم. با فرض اینکه ترامپ دروغ میگوید و به او نمیتوان اعتماد کرد، در فضائی که حریف از خود چهرهای مصمم و عازم به مسائل نشان میدهد و عملاً افکار عمومی را درگیر چنین فضائی کرده است، جمهوری اسلامی ایران چه واکنشی باید داشته باشد تا در دام طراحی خبیثانه طرف مقابل خود نیفتد و بلکه به طراحی دشمن بدل هم بزند؟
2- جمهوری اسلامی در این میان هوشمندانهترین موضع را گرفته است. رهبر معظم انقلاب اسلامی ـ دامت برکاته ـ در بیانات پیدرپی فرمودند آمریکا قابل اعتماد نیست، مذاکره با آن شرافتمندانه نیست، مذاکره هیچ مشکلی از مشکلات ما را رفع نمیکند و مذاکره گره اقتصادی کشور را کورتر مینماید. این بیانات قیمت کالایی که آمریکاییها میخواستند آن را به گرانترین بها به ایران بفروشند، پیدرپی تنزل دادند تا اینکه ترامپ در نامهای از اهتمام حتمی خود به حل مسئله هستهای با ایران به گونهای که به آن آسیب نزند تأکید نمود. در این فضا که از نظر آمریکا مذاکره بسیار ارزشمند و از نظر ایران مذاکره نهچندان باارزش ارزیابی میشد، جمهوری اسلامی با هوشمندی، پذیرش یک قاعده ـ مکانیسم ـ مشخص ناظر به رفع تحریمهای ایران از سوی آمریکا را در مقابل قاعده ایمنسازی فعالیت هستهای خود مطالبه کرد و طرف آمریکایی پذیرفت که به فرمول یک در برابر یک ـ یعنی تأمین نظر ایران در یک مسئله در مقابل تأمین نظر آمریکا در یک مسئله ـ تمکین نماید.
با این وصف در این فضا، ایران مذاکره غیرمستقیم با آمریکا را که امر تازهای هم نبود و طی 20 سال گذشته در مورد برنامه هستهای ایران و پیش از آن در سایر موارد جریان داشت، پذیرفت و با موضوعی بهعنوان محور مذاکره توافق کرد که پیش از آن و طی یک دوره نزدیک به 20 سال (1400 ـ 1382) محل بحث و مذاکره بوده است.
3- چرا «مذاکره غیرمستقیم»؟ مذاکره به صورت غیرمستقیم در دنیا، امر رایجی میباشد و بسیاری از کشورها مایلند با دشمن خود فقط از طریق واسطه صحبت نمایند. محدود کردن مذاکره با آمریکا به «مذاکره غیرمستقیم» و اعلام پرهیز از مذاکره مستقیم، در واقع به نوعی تحقیر آمریکا تلقی شد و از اینروی بود که ترامپ اصرار زیادی داشت تا این مذاکرات مستقیم باشد. در عین حال باید بر این نکته اذعان کرد که تأکید ایران بر مذاکره غیرمستقیم، موضعی متکبرانه نبود واقعیت این است که تأکید ایران بر مذاکره غیرمستقیم از یکسو وضعیت ایران را در پذیرش و در عدم پذیرش علیالسویه نشان میدهد و به دشمن میگوید اگر مذاکره برای تو راهبرد است، برای من صرفاً یک موضوع ـ از میان دهها موضوع ـ است و آنچه تو در عنوان مذاکره جستوجو مینمایی و بهشدت به آن نیاز داری، من به خروجی آن نظر دارم و جز با اطمینان خاطر از رسیدن به «خروجی مناسب»، به مذاکره با تو نمیاندیشم در عین حال مذاکره غیرمستقیم این امکان را برای کشوری مثل ایران که با مطالبه مذاکره از سوی کشوری مواجه شده که طی نزدیک به 50 سال جز شرارت از آن سراغ ندارد، فراهم میکند که با دقت تمام، آنچه مطرح میشود را سبک و سنگین کند و بدون عجله درباره آن بهترین یا مناسبترین تصمیم را بگیرد.
4- در جریان این مذاکرات، درواقع ریل قبلی که اروپا چون نیمی از کشورهای 1+5 اروپایی بودند، در آن محوریت داشت، کنار گذاشته شد و عملاً اروپا از این چرخه حذف گردید. این یک اقدام واقعبینانه و حکیمانه بود چرا که اروپاییها از زمانی که وارد این پروسه شدند جز شرارت علیه ایران کاری نداشتند. بعضی دولتهای منطقهای مورد نظر و مورد تأکید آمریکا هم در این چرخه راه پیدا نکردند و در واقع مذاکرات از یکسو در فضای تماسهای مقدماتی با محوریت یک کشور دوست ـ عمان ـ صورت گرفت و از سوی دیگر اردوی قبلی غرب در هتل کوبورگ و... را در هم شکست. این موضوع میتواند به گفتوگوها تحرک ببخشد و به بهبود وضعیت مذاکراتی ایران منجر شود.
5- مذاکرات فعلی، توسط «نمایندگان ویژه» اداره میشود، در عین حال نماینده ویژه ایران، وزیر امور خارجه هم هست و میتواند از کمک کارشناسی در روند کار استفاده نماید. این موضوع خود بیانکننده حساسیت مذاکرات برای دو طرف میباشد. البته موضوع ایران و آمریکا هیچگاه عادی نبوده و در مناسبات جهانی بهصورت یک عنصر اساسی شکلدهنده به یک روند یا مانعشونده از شکلگیری یک روند ظاهر شده است. ایران مرکز جهانیسازی شعار «مرگ بر آمریکا» و پرچمدار اخراج آمریکا از منطقه است، از آن طرف آمریکا قدرتمندترین دشمن جمهوری اسلامی میباشد. شاید میز مذاکره در هیچ دوره تاریخی، چنین دشمنانی را در دو سوی خود ندیده باشد! بنابراین جهان به این رخداد بهعنوان یک موضوع فوقالعاده و ویژه نگاه میکند. آنچه مسلم است جهان توقع ندارد، این دو دشمن تغییر وضعیت دهند و دشمنی میان آنان پایان یابد. جهان در حال ارزیابی نتیجه پنجاه سال منازعه میان دو طرف میباشد تا ببیند کدام در وضعیت امتیازدهی و کدام در وضعیت امتیازگیری قرار خواهد گرفت. این صحنه از منظر جهانی محک اقتدار دوطرف است. آمریکاییها دقیقاً برای آنکه تصویر مدنظر خود را تحمیل نمایند، از یک طرف
بر ضعیفشدن ایران به دلیل تحولات یک سال اخیر تأکید دارند و از طرف دیگر بر برجستهسازی موضوع منع ایران از دستیابی به سلاح هستهای ـ چیزی که اصولاً جزء برنامه ایران نیست ـ تمرکز کردهاند! متقابلاً ایران روی رفع تحریمها بهعنوان یک حق طبیعی تأکید دارد و فرمول قطعی، زمانبندی و نقشه راه رفع تحریمها را از دشمن مطالبه میکند. جهان در حال ارزیابی است؛ یک قدرت شیطانی و یک قدرت توحیدی به مصافی به ظاهر دیپلماتیک آمدهاند، پیروزی در این میدان مهم است. اما البته واقعیت این است که هیچ نتیجهای منجر به تغییر دشمنی استکبار علیه مردم حقطلب ایران نمیشود و هیچ چیزی مردم ایران را به اشتباه نمیاندازد.
لینک کوتاه:
https://www.akhbaremahramaneh.ir/Fa/News/1353867/