غربباوران داخلی در جاده خاکی برجام 2
تحلیل ویژه
بزرگنمايي:
اخبار محرمانه - کیهان /متن پیش رو در کیهان منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
آنچه امروز از جریان غربگرای داخلی در مقام کاسبان مذاکره در روزنامهها و تریبونهایشان مشاهده میشود، نوعی سوداگری سیاسی است که با پوشش گسترده نوسانات بازار و التهابات اقتصادی برای تکرار برجام موجسواری میکنند.
در روزهایی که مردم با مشکلات معیشتی و اقتصادی بیشتر ناشی از سوءمدیریتها دستوپنجه نرم میکنند، بار دیگر جریان غربگرای داخلی در مقام کاسبان مذاکره و تحریم با وعدههای دروغ و پوشش عجیب و غریب کاهش مصنوعی نرخ ارز به استقبال زودهنگام و رؤیافروشی از توافقی رفتهاند که نه تنها هنوز واقعیت پیدا نکرده، بلکه تحقق آن در هالهای از ابهام عمیق قرار دارد. این در حالی است که تجربهای پرهزینه و عبرتآموز از توافق پیشین موسوم به «برجام» پیشروی ماست؛ تجربهای که نشان داد دل بستن به وعدههای پوچ غرب و اتکا به لبخند دیپلماتهای آمریکایی، چیزی جز خسارت، تحقیر ملی و عقبماندگی در پی نخواهد داشت.
حسن روحانی و محمدجواد ظریف در حالی از «فتحالفتوح» برجام سخن میگفتند که از تریبونهای رسمی کشور وعده «لغو بالمره تمام تحریمها» را میدادند. وعدههایی که مردم را امیدوار و دشمن را به طمع انداخت. آنچه در عمل رخ داد، اما با ادعاها و شعارهای پرطمطراق دولت وقت فاصلهای نجومی داشت. در همان زمان باراک اوباما، رئیسجمهور وقت آمریکا، با وقاحتی آشکار تحریمهای جدیدی علیه ایران وضع کرد. تحریمهایی که خوشبینی سرابگونه دولت روحانی را در همان دوران ماه عسل برجام نمایان کرد.
در حالی که جریان غربگرا با بزرگنمایی وعدههای نسیه غرب، از منافع چندصد میلیارد دلاری برجام سخن میگفت، آمارهای رسمی همان دولت، واقعیتی تلختر را بازگو میکرد. نگاهی به مواضع و سخنان مدیران اقتصادی و مالی دولت روحانی و همچنین سخنان مقامات وزارت خارجه در دوران دولت یازدهم و دوازدهم در کنار بررسی آمارهای مربوط به سالیان پس از برجام نشانگر این است که نه تنها سرمایهگذاری خارجی در کشور افزایش نیافت، بلکه در عمل کمترین میزان جذب سرمایه خارجی در دوره دولت یازدهم و دوازدهم ثبت شد.
واقعیت آن است که طیف مدعی اصلاحات، این روزها نه دلنگران معیشت مردم است و نه دغدغهمند منافع ملی. آنچه امروز از این جریان در روزنامهها و تریبونهایشان مشاهده میشود، نوعی سوداگری سیاسی است که با پوشش گسترده نوسانات بازار و التهابات اقتصادی برای تکرار برجام موجسواری میکنند. آنان به قطع در برابر هر خدعهای از سوی آمریکای ترامپ در روند مذاکرات، آگاهانه انگشت انتقادات را به سمت داخل خواهند گرفت تا دوباره همان سناریوی «توافق به هر قیمت» را بر کشور تحمیل کنند.
نکته عجیبتر آن است که جریان غربگرا امروز با انتقاد از هر نقدی به آمریکای ترامپ، به طرفداران وی تبدیل شدهاند. آیا واقعاً این یک دوگانگی مشهود نیست؟ کسانی که دیروز ترامپ را دیوانه جنگطلب میدانستند، امروز به طرفداران تعامل با همان تفکر بدل شدهاند! این تغییر موضع، به روشنی نشان میدهد که پشتپرده این تیترها، نه منافع ملی بلکه مطامع شخصی و باندی خوابیده است.
بازار 
سادهلوحی تکراری، خسارت همیشگی- چرا «تیترسازی» غربگرایان داخلی دوباره اقتصاد را قربانی میکند؟
به عبارت دیگر، در روزهایی که اقتصاد ایران بیش از هر زمان دیگری نیازمند آرامش، منطق و تصمیمسازی مبتنی بر واقعیات درونی است، جریان غربگرای داخلی بار دیگر با همان «هیجان ساختگی» و «ذوقزدگی کودکانه» که پیشتر در ماجرای خسارتبار برجام نیز دیده بودیم، مشغول بازی با اعصاب و معیشت مردم شدهاند. اینبار هم، همان نسخه پوسیده «همه چیز حل میشود اگر با آمریکا حرف بزنیم» را با تیترهای گلدرشت به خورد جامعه میدهند، بیآنکه کمترین توجهی به واقعیات اقتصاد، ساختار تحریمی پیچیده، و تجربههای تلخ گذشته داشته باشند.
طی روزهای گذشته، تعدادی از روزنامههای همسو با جریان مدعی اصلاحات، تیترهایی را منتشر کردند که فاقد پشتوانه کارشناسی بود.
روزنامه غربگرای هممیهن در این راستا، تیتر زد: «تقویت پول ملی با مذاکره» و در ادامه با اشاره به ریزش قیمت دلار، طلا و رشد بورس، القا کرد که این تغییرات مقطعی ناشی از گفتوگو با آمریکاست؛ حال آنکه تجربه برجام به خوبی نشان داد همین نگاه خوشبینانه، چه بر سر اقتصاد کشور آورد.
سازندگی زنجیرهای نیز تیتر زد: «هر دلار 85 هزار تومان» و حتی پیشبینی کرد دلار به 70 هزار تومان نیز برسد.
اعتماد هم با تیتر «واکنش سریع ارز، طلا و بورس» سعی کرد القا کند که گفتوگو با غرب، موتور اقتصاد را روشن کرده است.
روزنامه دولتی ایران هم تیتر زد: «بورس سبز شد، طلا و دلار ریزش کرد»
آنها از کاهش مختصر قیمت ارز به بهانه مذاکرات عمان ابراز ذوقزدگی میکنند و حال آن که قیمتهای جهشیافته به بهانه جهش نرخ ارز، پس از کاهشیشدن مصنوعی اخیر، کاهشی نشدهاند. همچنین رؤیافروشی مدعیان اصلاحات درباره برنامه دولت برای جذب چند هزار میلیارد دلار سرمایه خارجی در حالی است که هنوز بعد از 45 روز، وزیر پیشنهادی دولت برای تصدی سکان وزارت اقتصاد تعیین و معرفی نشده است!
مذاکره، نه معجزه است نه دشمن اقتصاد اما بازی دادن افکار عمومی با وعدههای توخالی، خیانت است
این تیترسازیهای ساختگی، دقیقاً همان رفتاری است که در دولت برجام با وعده «صبحِ بدون تحریم» و «چرخیدن همزمان چرخ سانتریفیوژ و کارخانه» تکرار شد و نتیجهاش تعلیق بخش عظیمی از ظرفیت هستهای و در عوض تحریمهای چندلایهتر و فشارهای بیسابقهتر بود. آیا حافظه تاریخی جریان غربگرا اینقدر کوتاهمدت است؟ یا آنکه عمداً فراموش کردهاند که حتی با امضای برجام، بانکهای بزرگ دنیا جرأت ارتباط با ایران را نداشتند؟
اتفاقاً مشکل اصلی همینجاست: این جماعت، نه فهم دقیقی از ساختار تحریمها دارند، نه به توانمندیهای داخلی باور دارند.
پیشتر نیز گفته بودیم، غربگرایان داخلی خوب میدانند که بازی با روان جامعه در بزنگاههای دیپلماتیک، نوعی خیانت به منافع ملی است. اما آنچه برای ایشان اهمیت دارد، نه عزت ملت ایران، بلکه منافع جناحی و باندی خود است.
سرانجام عکس و جلسات با شرکتهای غربی در زمان برجام چه شد؟
ادعاهایی درباره هجوم شرکتهای بزرگ اروپایی و غربی به بازار ایران، با چند عکس و قراردادهای بدون ضمانت اجرائی رنگ باخت. در نهایت، نه تنها سرمایهای وارد کشور نشد، بلکه اطلاعات راهبردی و حیاتی صنعت نفت ایران در اختیار شرکتهایی چون توتال فرانسه قرار گرفت؛ شرکتی که بعد از مدتی با نقض تعهدات خود، میدانهای گازی ایران را ترک کرد و اطلاعات جمعآوریشده را به راحتی در اختیار رقبای منطقهای قرار داد.
مضحکتر آنکه حتی در حوزهای مانند فروش نفت که یکی از اصلیترین محورهای تحریمها بود، برجام نه تنها راهگشا نبود، بلکه در عمل به کاهش فروش نفت ایران منجر شد. پیش از برجام فروش نفت کشور هیچگاه به رقمی کمتر از یک میلیون بشکه در روز نرسید اما با وجود امضای برجام و پذیرش تعهدات فراوان از سوی ایران، خروج یکجانبه آمریکا از توافق در سال 1397 و عدم واکنش مناسب از سوی دولت دوازدهم، موجب سقوط فروش نفت به 300 هزار بشکه در روز شد. این در حالی بود که قطعنامه 2231 به عنوان سند پشتوانه برجام، میبایست به رفع محدودیتهای اقتصادی علیه ایران منجر میشد، اما هیچ تضمینی برای اجرای تعهدات طرف غربی در آن دیده نشده بود.
حال باید پرسید؛ با گذشت حدود 10 سال از امضای برجام، دستاورد ملموس این توافق برای مردم ایران چه بوده است؟ آیا غیر از تشدید تورم و تضعیف زیرساختهای تولید داخلی چیزی نصیب ملت شده است؟
رادیو فرانسه: ارزیابی غرب از وضعیت کنونی دولت روحانی، تعامل با فروشنده بدهکار و مشتاقی است که خود را ناگزیر از فروش حقوق ملی میبیند
میزان خسارت ناشی از اظهارات غلط و التماس مذاکره را باید در این ارزیابی وبسایت رادیو فرانسه برآورد کرد که 19 مهر 1392 نوشت: «ارزیابی غرب از وضعیت کنونی دولت روحانی، تعامل با فروشنده بدهکار و مشتاقی است که خود را ناگزیر از فروش حقوق ملی میبیند. بر پایه این جمعبندی اگر خریدار صبور باشد، شرایط فروشنده را دشوارتر میکند و در همان حال، قیمت فروش را کمتر خواهد کرد.»
ذوقزدگی و هیجانزدگی کودکانه
برجام به وضوح نشان داد که راهحل مشکلات کشور نه در لوزان، نه در وین و نه در نیویورک، بلکه در تقویت توان داخلی است. اما متأسفانه جریان غربگرای داخلی نه تنها حاضر به پذیرش اشتباهات گذشته نیست، بلکه همچنان با ذوقزدگی و هیجانزدگی کودکانه به استقبال مذاکرات میروند که با اما و اگرهای فراوانی روبهروست.
پیام خطرناک مدعیان اصلاحات به دشمنان ملت
فراتر از همه، این نوع رفتارها از نظر دشمنان ملت ایران حامل یک پیام خطرناک است: پیام ضعف، پیام التماس برای توافق، پیام عدم انسجام داخلی و پیام آمادگی برای دادن امتیازات بیشتر. دشمنی که همواره بر طبل تحریم و فشار حداکثری کوبیده است، اکنون در مواجهه با اشتیاق افراطی برخی چهرههای سیاسی داخلی، پالس امتیازگیری حداکثری را دریافت کرده است.
غربگرایانی که تجربه تلخ برجام را همچنان بزک کرده و آن را دستاورد معرفی میکنند، بیتوجه به واقعیتهای میدانی، با فریب افکار عمومی تلاش میکنند راه خیانتبار گذشته را مجدداً بپیمایند. در این مسیر، رسانههای زنجیرهای و برخی مسئولان سابق با همصدایی کامل، روی نقاط ضعف برجام سرپوش گذاشته و وعدههایی موهوم را تکرار میکنند؛ وعدههایی که بار دیگر ممکن است مردم را به آیندهای دروغین امیدوار کرده و کشور را در باتلاق جدیدی گرفتار سازد.
مردم ایران، بارها و بارها در بزنگاههای تاریخی نشان دادهاند که اهل فریب خوردن نیستند و با چشمانی باز تحولات کشور را دنبال میکنند. اگرچه بخشی از جامعه در آن زمان به امید بهبود اوضاع به برجام اعتماد کردند اما امروز دیگر با تجربهای ملموس از عملکرد این توافق، نه تنها دلخوش به وعدههای پوشالی غرب نیستند، بلکه نسبت به هرگونه توافق بیضمانت و مذاکره بدون پشتوانه بدبین شدهاند.
امروز، آنچه کشور نیاز دارد، نه تکرار اشتباهات گذشته بلکه بازگشت به عقلانیت انقلابی، بهرهگیری از توان داخلی، حمایت از تولید، مقابله با فساد و اتکای به جوانان نخبه این سرزمین است. باید از ذوقزدگی زودهنگام درباره هرگونه مذاکره پرهیز کرد و بهجای شرطیسازی اقتصاد و معیشت مردم، برنامهای جامع برای بیاثر کردن تحریمها در پیش گرفت.
در نهایت، بازخوانی تجربه برجام و تحلیل نتایج واقعی آن برای روشنگری و عبرتآموزی الزامی است. وقت آن رسیده که بهجای تکرار وعدههای نشدنی و امید بستن به دشمن، با اراده ملی مسیر ایران قوی را ادامه دهیم زیرا تنها از این مسیر است که میتوان عزت، پیشرفت و رفاه را به این ملت هدیه کرد؛ نه از مسیر وعدههای توخالی دشمنان قسمخورده.
لینک کوتاه:
https://www.akhbaremahramaneh.ir/Fa/News/1351863/