نزدیکترین و عزیزترین کسم با قمه و چاقو از من پذیرایی کرد
فرهنگی اجتماعی
بزرگنمايي:
اخبار محرمانه - تجربه گر مرگ موقت: زمان بچگی یک روز که پدرم سر زمین کشاورزی بود من را چندبار صدا کرد اما من اعتنا نکردم، آنجا به من فهماندن که پدرم از من آب میخواست به من نشان دادن که بخاطر این کار در آینده نزدیکترین آدم زندگی تو از تو با چاقو و قمه پذیرایی میکند.
لینک کوتاه:
https://www.akhbaremahramaneh.ir/Fa/News/1346269/