یک گام بلند بشردوستانه برای حمایت از غیرنظامیان
تحلیل ویژه
بزرگنمايي:
اخبار محرمانه - اعتماد /متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
سیدعلی پورطباطبایی| بشر قادر به کنار گذاشتن کامل جنگ به عنوان یکی از روشهای حل و فصل مناقشات خود نیست و هیچ قاعده حقوقیای تاکنون موفق به از بین بردن جنگ بهطور کامل نشده است، از این رو برای کاهش اثرات جنگ و کاستن از صدمات حاصله از خشونتهای به کار رفته در جنگها و مخاصمات مسلحانه، مجموعهای از قواعد وضع شده است که از آن با نام حقوق بینالملل بشردوستانه یاد میشود. از سوی دیگر در جنگها فقط نیروهای نظامی نیستند که آسیب میبینند، بلکه مخاصمات مسلحانه اثرات مهم و غیر قابل جبرانی روی غیرنظامیان باقی میگذارند و کنترل خسارات به این گروه نیز از اهداف حقوق بینالملل بشردوستانه است. برای رسیدن به این منظور حقوق بشر دوستانه حق دولتها را با امضای کنوانسیونهایی در استفاده از سلاحها و روشها محدود و از قربانیان درگیریهای مسلحانه حمایت میکند که معاهده منع یا محدودیت استفاده از برخی از تسلیحات متعارف از جمله آن است.
کنوانسیونی برای بعد از جنگ
نگرانی از اثرات غیرانسانی تسلیحات، بهویژه بر غیرنظامیان، سازمان ملل متحد را بر آن داشت تا در دهه 1970 مذاکراتی را برای تنظیم استفاده از سلاحهای متعارف خاص آغاز کند. در نتیجه این تلاشها کنوانسیون محدودیت استفاده از برخی سلاحهای متعارف (CCW) یا Convention on Certain Conventional Weapons، که به عنوان کنوانسیون سلاحهای غیرانسانی شناخته میشود، به عنوان چارچوبی انعطافپذیر طراحی شد که از طریق پروتکلهای الحاقی، امکان گسترش و تطبیق با پیشرفتهای تسلیحاتی جدید را فراهم میکند. تاکنون 5 پروتکل اصلی به این معاهده اضافه شده است که به تسلیحاتی مانند مینها، تسلیحات آتشزا، لیزرهای کورکننده و بقایای جنگی انفجاری پرداختهاند. این کنوانسیون در 10 اکتبر 1980 در ژنو به تصویب رسید و در دسامبر 1983 به اجرا درآمد. هدف اصلی آن محدود کردن یا ممنوعیت استفاده از سلاحهای متعارفی است که میتوانند باعث رنج غیرضروری یا آسیبهای غیرقابل کنترل به غیرنظامیان شوند.
سلاحهای متعارف خاص کدامند؟
مقصود از سلاح های متعارف خاص، انواع تسلیحات معمولی و عادی است که اصولا کاربرد آنها نقض حقوق بشر دوستانه محسوب نمیشود. با وجود این از گذشتههای دور تا به امروز به تدریج استفاده از برخی سلاحهای متعارف، بهدلیل ماهیت شدید غیر انسانی که دارند و آثار گسترده زیانبار و غیرقابل تفکیک و تمایزی که به بار میآورند و در نتیجه موجب رنج و درد بیش از اندازه و غیر معمول و غیرضروری میشوند، ممنوع اعلام شده یا در کاربرد آنها محدودیت ایجاد شده است. این نوع سلاحها در مقابل سلاحهای استراتژیک یا سلاحهای انهدام فراگیر قرار دارند. [فریده شایگان، تحول مفهوم صلح و امنیت بینالمللی، 1386]
محدودیتهای پیشنهادی CCW
این معاهده بهطور خاص به دستههایی از تسلیحات متعارف میپردازد که به دلیل اثرات مخرب یا غیرقابل کنترلشان، غیرانسانی تلقی میشوند. محدودیتهای پیشنهادی در پروتکلهای آن عبارتند از:
پروتکل 1: ممنوعیت استفاده از تسلیحاتی که قطعاتی غیرقابل شناسایی با اشعه ایکس (مثل پلاستیک) تولید میکنند .
پروتکل 2: محدودیت در استفاده از مینهای زمینی و تلههای انفجاری، با تأکید بر ممنوعیت استفاده علیه غیرنظامیان و الزام به پاکسازی پس از جنگ .
پروتکل 3: ممنوعیت استفاده از تسلیحات آتشزا (مثل ناپالم) علیه غیرنظامیان یا در مناطق مسکونی .
پروتکل 4: ممنوعیت کامل تسلیحات لیزری طراحیشده برای کور کردن دائمی افراد.
پروتکل 5: الزام به پاکسازی بقایای جنگی انفجاری (مانند مهمات منفجر نشده) برای کاهش خطرات پس از درگیری.
ضمانت اجراهای CCW
کنوانسیون محدودیت استفاده از برخی سلاحهای متعارف فاقد مکانیزمهای تنبیهی مستقیم مانند تحریم یا دادگاه اختصاصی است و بیشتر بر تعهد داوطلبانه دولتها تکیه دارد. ضمانت اجراهای آن شامل موارد زیر است:
تعهدات حقوقی: دولتها موظفند قوانین داخلی خود را با مفاد کنوانسیون هماهنگ کنند .
نظارت جمعی: کنفرانسهای بازنگری دورهای و گزارشدهی داوطلبانه، پایبندی کشورها را بررسی میکنند .
فشار دیپلماتیک: سازمان ملل، دولتهای دیگر و سازمانهای غیردولتی میتوانند از طریق افکار عمومی و دیپلماسی، کشورها را تحت فشار قرار بدهند .
مسوولیت بینالمللی: نقض مفاد کنوانسیون میتواند به اتهامات جنایات جنگی یا دعاوی در دیوان بینالمللی دادگستری منجر شود، هرچند این مکانیزمها به شرایط خاصی وابستهاند .
همکاری فنی: دولتها تشویق میشوند برای اجرای تعهدات (مثل پاکسازی مینها) از کمکهای بینالمللی استفاده کنند.
با این حال، نبود ضمانت اجرای قوی و اجباری، یکی از نقاط ضعف این کنوانسیون محسوب میشود و اثربخشی آن به اراده سیاسی دولتها وابسته است .
منافع CCW برای کشوری مثل ایران
ایران به عنوان کشوری که تجربه جنگ تحمیلی 8 ساله را پشت سر گذاشته و همچنان با چالشهایی مانند بقایای جنگی (مینها و مهمات منفجرنشده) در مناطق مرزی مواجه است، میتواند از پیوستن به CCW و پروتکلهای آن منافع متعددی کسب کند:
حفاظت از غیرنظامیان: ایران با پیوستن به پروتکلهایی مثل پروتکل دوم و پنجم میتواند از حمایت بینالمللی برای پاکسازی مینها و بقایای جنگی بهرهمند شود. این امر به کاهش تلفات غیرنظامیان در مناطق مرزی مانند خوزستان و کردستان کمک میکند.
فشار بر طرفهای متخاصم: در صورت بروز درگیریهای آینده، ایران میتواند از مفاد کنوانسیون برای محکومیت استفاده از تسلیحات غیرقانونی (مثل تسلیحات آتشزا یا مینهای غیرقابل تشخیص) توسط دشمنان استفاده کند و جایگاه اخلاقی و حقوقی خود را تقویت کند.
دسترسی به کمکهای فنی و مالی: پروتکل پنجم مکانیزمی برای همکاری بینالمللی در پاکسازی بقایای جنگی ارائه میدهد. ایران میتواند از منابع مالی و کمکهای کشورهای دیگر برای رفع تهدیدات باقیمانده از جنگ تحمیلی استفاده کند.
تقویت جایگاه بینالمللی: پایبندی به CCW میتواند تصویر ایران را به عنوان کشوری مسوول در رعایت حقوق بشردوستانه بهبود ببخشد و در مذاکرات دیپلماتیک اهرم فشار بیشتری فراهم کند.
پیشگیری از تهدیدات جدید: پروتکل چهارم (لیزرهای کورکننده) و محدودیتهای دیگر میتوانند از توسعه و استفاده تسلیحات غیرانسانی علیه نیروهای ایرانی در آینده جلوگیری کنند.
این معاهده با سابقهای ریشهدار در تلاش برای کاهش خشونتهای غیر انسانی در جنگ، چارچوبی انعطافپذیر برای تنظیم تسلیحات متعارف ارائه میدهد. اگر چه دو فوریت لایحه الحاق دولت جمهوری اسلامی ایران به این معاهده در مجلس به تصویب نرسید و ارائه اصل لایحه نیز به زمان دیگری موکول شده است، اما برای کشوری مثل ایران، این کنوانسیون میتواند هم از منظر عملی (پاکسازی بقایای جنگی) و هم از منظر سیاسی (تقویت جایگاه بینالمللی) مفید بوده و پیوستن به آن میتواند گام مهمی در راستای حفاظت از مردم و منافع ملی ایران در برابر تهدیدات تسلیحاتی باشد.
بازار ![]()
لینک کوتاه:
https://www.akhbaremahramaneh.ir/Fa/News/1340851/