سرمقاله آرمان امروز/ ملاحظاتی بر الزامات مذاکره
تحلیل ویژه
بزرگنمايي:
اخبار محرمانه - آرمان امروز / «ملاحظاتی بر الزامات مذاکره» عنوان یادداشت روز در روزنامه آرمان امروز به قلم هوشمند سفیدی است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
یک ـ مذاکره ، شیوه ای پذیرفته شده و علمی برای حل مسأله محسوب می شود و بر این اساس ، اینکه فردی یا گروهی با اصل آن مخالفت کند ، عاقلانه و هوشمندانه نیست و احتمالاً همه ، موافق مذاکره برای حل مسائل هستند . این شیوه هم در مسیر سیاست داخلی و هم در سیاست خارجی ، یکی از ابزارهای مهم سیاسی و دیپلماسی محسوب می شود.
دو ـ مذاکره برای خود ، قواعد و دستورالعمل خاصی دارد. برای مثال ، احترام متقابل ، توسل به منطق ، پرهیز از توهین ، فراهم ساختن فضای مناسب ، دوری از هرگونه از اقتدارگرایی یکی از طرفین مذاکره ، آمادگی برای بده و بستان ، داشتن درک مشترک از مسائل فی مابین و … ، از جمله این قواعد و اصول حاکم بر آن هستند.
سوم ـ آمادگی قبل از مذاکره برای موفقیت مذاکره اصل مهمی بحساب می آید . بستر سازی برای مذاکره ، آن مهم وقتی که مذاکره کنندگان ، سالها در تنش بوده و فاقد اعتماد به همدیگر هستند ، مهمتر از خود مذاکره است و شاید زمانی بیشتری را هم به خود اختصاص دهد. بر این اساس توجه به “اصل خویشتنداری” و دوری از ایجاد هرگونه سوء تفاهم احتمالی ، اهمیت زیادی دارد . نکته دیگر در این مرحله ، توجه به اهمیت اصل مخاطب شناسی است ؛ این که طرف مذاکره ما کیست ، چه ویژگی های شخصیتی دارد و … ، همه این موارد می تواند تعیین کننده باشد .
چهارم ـ مذاکره ، به معنی گفت و گو درباره یک موضوع ، مسئله یا واقعیت است و اصولاً یک ابزار دموکراتیک به حساب می آید ، لذا طرفین مذاکره باید از قدرت یکسان و برابری برخوردار باشند و هیچیک از آنان ، نمی توانند خود را در مرتبه تعیین کننده تری قرار دهند و احساس کنند که در این صورت ، بوی تحمیل و تسلیم بر مذاکره غالب می شود ، و نمی توان آن را مذاکره دموکراتیک و متقارن قلمداد کرد.
![](/)
پنجم ـ با توجه به این نکات ، باید دید در مذاکره احتمالی ایران و آمریکا برای حل مسائل فیمابین و رسیدن به فهم مشترک این شروط رعایت شده است. با توجه به شرح سیگنال های فیمابین ، طرفین تا روز امضای یادداشت اجرایی توسط ترامپ می توان مدعی شد که فضا برای چنین مذاکره ای آماده نبود و ترامپ هم ، آنها را رعایت نکرده است ، زیرا دعوت به مذاکره به عنوان مسیری که به یک توافق منتهی شود ، نمی تواند همرا با تهدید و اقتدارگرایی همراه شود ، اینکه اگر ایران توافق نکند “یادداشت اجرایی” به فرمان اجرایی تبدیل خواهد شد .صرفنظر از اینکه یاداشت اجرایی حاوی چه چیزهایی است خود به خود دال بر پذیرش “یادداشت اجرایی” است ، ظاهراً ترامپ یادداشت مذکور را به عنوان پیش شرط مطرح می کند ، اگر این پیش شرط جزء فرآیند مذاکره نباشد ، پذیرفتنی نیست و بوی پذیرش یکطرفه آن ، اصل مذاکره متقابل را زیر سوال می برد.
ششم ـ چنین رویکردی ، بدون مذاکره و بر اساس فضای رسانه ای ایجاد شده به یک بن بست بزرگ بر سر راه مذاکره تبدیل شد و رهبر انقلاب ، آن را به دور از “هوشمندی” ، “عقلانیت” و “شرافت” دانستند.
هفتم ـ طبیعی است که ایران ، چنین رویکردی را در مذاکره نمی پذیرفت ، زیرا همزمانی دعوت ایران به مذاکره با امضای یادداشتی که بعضی از جزئیات را به ایران تحمیل می کند ، و پس از آن ، اقدام به تحریم جدید ، و تهدید به بمباران ! کاملاً اقتدارگرایانه و به دور از روح مذاکره دموکراتیک و واقع گرایانه ارزیابی می شود . حال “توپ مذاکره” مجدداً در زمین امریکاست و این رئیس جمهور امریکاست که باید با تغییر رویه و الغای یادداشت اجرایی، اولین قدم را بردارد و ، پس از آن، ابطال دو تحریم جدید و صدور دستورات لازم برای آزاد سازی برخی از وجوه بلوکه شده ایران ، در این زمینه ضروری است.
هشتم ـ در چنین وضعیتی ، که می تواند با پرهیز ترامپ از این اقدامات ، احتمال مذاکره را به حد صفر برساند و تحریم ها ادامه یابد ، با توجه به انتظار مردم از دولت چهاردهم درزمینه رفع تحریم و لزوم کاهش فشارهای اقتصادی ؛ به نظر می رسد باید نظام ارتباطی حاکمیت و دولت ، دو راهبرد متفاوت را در پیش گیرند:
الف ـ راهبرد ارتباطی و اطلاع رسانی داخلی ؛ که باید نسبت به تبیین وضعیت موجود برای مردم اهتمام ورزد . به نظر می رسد این کار بسیار سختی است ، زیرا انتظار افکار عمومی ، بروز گشایش ها در مناسبات بین المللی و رفع تحریم بوده و در چنین حالتی ، ارتقای میزان تاب آوری عمومی ، کار سختی است و به یک کمپین بزرگ ، گسترده و عمیق که ملاحظات تخصصی و علمی لازم را رعایت کرده باشد ، نیاز دارد.
ب ـ راهبرد ارتباطی و اطلاع رسانی خارجی ؛ که باید بر پایه تبیین مظلومیت ایران در زمینه مذاکره و اقتدارگرایی ترامپ متمرکز باشد و به افکار عمومی جهانی نشان دهد که ایران طرفدار مذاکره و حل مسأله است و این طرف امریکایی است که الزامات مربوط به یک مذاکره برابر ، دموکراتیک و عاقلانه را رعایت نکرده است.
نهم ـ در حال حاضر ، متاسفانه در داخل کشور ، اولاً قرائت یکسانی از متن یادداشت اجرایی دیده نمی شود و هر کسی نظرات خود را در این زمینه مطرح می کند . همچنین مخالفان و موافقان مذاکره ، اصول انتقاد سازنده را فراموش کرده و طرفین را مورد فحاشی قرار می دهند . عبارت اخیری که آقای “رسایی” مطرح کرد ” که اگر کسی از مذاکره حرف بزند “بی شرف” است” در شان فضای سیاسی ایران نبوده و علی رغم دعوت افرادی مثل آقای حداد عادل به اینکه طرفداران مذاکره می توانند استدلال کنند ، ادعایی بر خلاف فضای وفاق و همدلی محسوب می شود.
دهم ـ به نظر می رسد اصل مذاکره ، نباید مزموم و امر خلاف توصیف شود ،باید به افراد و گروها فرصت داد تا دیدگاه های خود را آزادانه مطرح کنند ، زیرا تفاهم در چنین بستری خلق می شود و مخالفت با طرح دیدگاه ها در این زمینه ، سکوت ناروایی را در پی خواهد داشت . ضمناً اینکه مضر بودن مذاکره ، با امریکا ، نه در اصل مذاکره ، بلکه در فضای غیر عادلانه حاکم بر آن است و اگر طرف متقابل ، نسبت به اصلاح آن اقدام کنند ، می توان مواضع مطروحه فعلی را تاکتیکی قلمداد کرد و به دنبال مذاکره شرافتمندانه ، عادلانه ، دموکراتیک و هوشمندانه برای رفع تحریم ها بود ، ناگفته پیداست که اهتمام برای رفع تحریم ها ، منافاتی با مهار و خنثی سازی آن ها ندارد و این دو رویکرد باید در درون یک کمپین واحد مدنظر قرار گیرد.
لینک کوتاه:
https://www.akhbaremahramaneh.ir/Fa/News/1330368/