سرمقاله کیهان/ دروازهای که به روی پیروزی باز شد
تحلیل ویژه
بزرگنمايي:
اخبار محرمانه - کیهان / «دروازهای که به روی پیروزی باز شد» عنوان یادداشت روز در روزنامه کیهان به قلم سعدالله زارعی است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
«حماس تعیین میکند که چه اسیری و در چه زمانی آزاد شود.... موازنه جنگ با حماس اصلاً رضایتبخش نیست و اسرائیل در یک موقعیت افتضاح قرار دارد» این بخشی از مقاله «عاموس هرئیل» در روزنامه هاآرتص است و عینیترین روایت از اتفاقی است که عصر روز یکشنبه گذشته و پس از 471 روز جنگ در غزه اتفاق افتاده است. این شرایط برای رژیم جنایتکاری که این جنگ طولانی را به راه انداخت، آنقدر شکننده و افتضاح است که وزیر امور خارجه رژیم غاصب (گدعون ساعر) ادعا کرد آتشبس در نوار غزه موقت است! و این در حالی است که براساس مفاد توافقی که میان اسرائیل و جنبش انقلابی حماس صورت گرفته است، آتشبس دائمی است کما اینکه روز پنجشنبه هفته پیش، کاخ سفید طی بیانیهای اعلام کرد «توافق غزه، جنگ را متوقف میکند». از این گذشته چه این توافق به این جنگ خاتمه دهد و چه اسرائیل به بهانه یا بیبهانه جنگ را پس از آتشبس مرحله اول یا دوم یا سوم از سربگیرد، تغییری در این معادله راهبردی نمیدهد که «اسرائیل نتوانست با جنگ به آزادی اسرای خود دست پیدا کند و بعد از 470 روز جنگ در یک باریکه، ناگزیر شد با نماینده جنبشی که از بین رفتن کامل آن یکی از اصلیترین اهداف اعلامی اسرائیل از راهاندازی این جنگ سنگین بوده است، دور یک میز در کشور حامی حماس، بنشیند و ورقه تبادل نابرابر اسیران را امضا کند و به اجرای آن تن دهد. بیش از این نیاز نیست تا طرف شکستخورده در جنگ معلوم باشد. جالب این است که در روز اول دی یعنی همین یک ماه پیش، بنیامین نتانیاهو که شعله جنگ غزه را روشن نمود، برای چندمین بار اعلام کرد «جنگ در غزه بدون نابود کردن حماس، پایان نخواهد یافت». اما وقتی نخستوزیر رژیم جنایتکار اسرائیل از بایدن «بهخاطر تلاش برای توافق» تشکر میکند به این معناست که توافق با بمبارانها و تخریبهای اسرائیل به دست نیامده است. و زمانی که «برت مگ گرک» فرستاده ویژه بایدن در روز یکشنبه یعنی روز آغاز اجرای آتشبس میگوید «ما به شدت و با پشتکار با اسرائیلیها کار کردیم تا اینکه به آنچه امروز دست یافتیم، برسیم و این تنها راه توقف جنگ بود» به این معناست که بیش از 120 هزار تن سلاح اهدایی آمریکا و آلمان به رژیم جنایتکار در حین جنگ، نتوانسته سرنوشت جنگ غزه را تعیین کند و کاملاً هم پیداست که کسی که این حجم از سلاح را در اختیار طرف متجاوز قرار داده، اعتقاد داشته که باید از این طریق یعنی با شیوه نظامی بر طرف مقابل پیروز شد. پس این گزاره که این اراده آمریکا بود که «جنگ» را متوقف کرد، کاملاً نادرست است. این مثل این است که بگوییم اراده اسرائیل مبتنی بر توقف جنگ بوده است. توقف جنگ یک ابتکار فلسطینی ـ مقاومتی بود چرا که از اول، استراتژی آن توقف جنگ بود و استراتژی طرف مقابل از اول تا آخر خاتمه دادن به موجودیت طرف مقابل از طریق جنگ بوده است.
یک نکته مهم دیگر این است که سادهلوحانه است اگر تصور کنیم آمریکاییها برای نجات فلسطینیها طرح توقف جنگ را دنبال کردهاند چرا که در این صورت کافی بود آمریکا ارسال پیدرپی محولههای نظامی به اسرائیل را متوقف میکرد، در حالی که حتی در یک مقطعی که بگو مگو میان بایدن و نتانیاهو بالا گرفت، کاروان ارسال سلاحهای پرقدرت آمریکایی به تلآویو استمرار داشت و کاخ سفید رسماً اعلام کرد به حمایت نظامی از اسرائیل در جنگ ادامه میدهد و در این میان سخنگوی کابینه رژیم صهیونیستی در روز یکشنبه همزمان با آغاز اجرای توافق آتشبس رسماً اعلام کرد ترامپ و بایدن از حق اسرائیل برای از سرگیری جنگ غزه حمایت کردهاند و شبکه 14 رژیم اسرائیل که به حزب لیکود به رهبری نتانیاهو تعلق دارد (در بیان نوام آمیر) گفت آمریکا تعهد صریحی داده است که موجهای جمعیتی فلسطینیها پس از حرکت آنها از جنوب به شمال ـ از طریق جاده الرشید ـ را کنترل میکند و مانع استفاده حماس از موج جمعیتی جهت دستیابی دوباره به شمال غزه میشود، البته کمی بعد این کانال با نشان دادن موج جمعیتی همراه با جمعی که سلاحهای سبک نظیر کلاشینکف در دست داشتند، نومیدانه گفت «چگونه میتوان این موج گسترده از مردم را کنترل کرد چه رسد به اینکه بتوان آنها را بازرسی نمود... این واقعیت که بتوان مانع از عبور افراد مسلح فلسطینی در مناطق شمال نوار غزه شد، امری در هاله ابهام میباشد». پس کاملاً واضح است که نه آنچه آمریکا و اسرائیل را به استفاده از شیوه توافق متقاعد کرده، اعمال قدرت نظامی اسرائیل بوده و نه آنچه در غزه بعد از شکلگیری آتشبس رخ داده در اراده و یا توان کنترل آمریکا و اسرائیل بوده است. حماس در صحنه آتشبس نشان داد، ابتکار عمل دست آن است. کما اینکه از آغاز طوفانالاقصی در 15 مهر 1402 تا روز توافق در 30 دی ماه 1403 هم ابتکار عمل نظامی در دست حماس بوده است. این قدرت مقاومت مسلحانه حماس و مقاومت مدنی ساکنان غزه بود که سبب ناکارآمدی تاکتیکهای ارتش اسرائیل شد. بر این اساس «اسموتریچ» عضو ارشد کابینه اسرائیل در روز آغاز آتشبس میگوید «اگر مسئله به اینجا ختم شود، اسرائیل متحمل شکستی هولناک و بزرگ شده است».
در واقع توافق با آتشبس از سوی آمریکا و اسرائیل در زمانی رخ داد که ارتش اسرائیل در مقابل حماس و جهاد اسلامی و کتائب فلسطینی به بنبست رسید. مانور جمعیتی، مسلحانه و موتوری حماس در ساعات اولیه پس از آغاز آتشبس خیلی گویا و برای رژیم اسرائیل خیلی طاقتسوز و دردناک بود. رادیو رژیم اسرائیل با اشاره به موج جمعیتی و حضور مسلحانه فراوان نیروهای حماس در میان موج جمعیت شادمان تصریح کرد «حماس که در هیچ مقطعی از جنگ، کنترل یا تسلط بر هیچ بخشی از نوار غزه از دست نداده، در حال استفاده از این ساعات برای تقویت و تشدید کنترل و حاکمیت خود است. بعد از یک سال و سه ماه، اسرائیل نتوانست حاکمیت حماس بر غزه را برچیند و جایگزینی برای آن بیابد. چطور ممکن است بعد از یک سال و سه ماه جنگ، هنوز خودروهای نظامی حماس در نوار غزه حضور یابند؟ این واقعاً شکست نظامی اسرائیل است.» همین جا یاوه بودن ادعای نتانیاهو که گفت اسرائیل حق از سرگیری جنگ را برای خود محفوظ میداند و یا حرف اسموتریج که گفت «به جنگ بازمیگردیم وگرنه من کابینه را ویران میکنم» و یا حرف گدعون ساعر که گفت «اجازه نمیدهیم حماس در قدرت بماند» و یا ادعای شبکه 14 رژیم که گفت «آمریکا وعده داده مانع بازگشت حماس به قدرت شود»، روشن میشود. واقعاً با صحنههایی که در روز اول آتشبس در مناطق مختلف غزه رخ داد و با تصاویری که تلویزیونها از موج جمعیتی و حضور مسلحانه و موتوری نیروهای مقاومت در میان جمعیتهای عظیم شادمان پخش کردند، چه کسی قادر است مقاومت را کنترل کند و چه کسی قادر است بر مردمی که اینطور از پیروزی خود بر اسرائیل شادمان هستند و بازو به بازوی نیروهای مقاومت پایکوبی مینمایند، حکومتی غیر از حکومت حماس تحمیل کند؟ پاسخ این سؤال کاملاً واضح است به همین جهت واقعاً مقاومت غزه و فلسطین و جبهه مقاومت در منطقه بابت «حکمرانی آینده غزه» هیچ نگرانی ندارند. تصویر «ابوعبیده» و تقدیر گرمی که از جمهوری اسلامی ایران و از نیروهای مقاومت در لبنان، عراق و یمن کرد و اعلام افتخار او به عملیات طوفانالاقصی هم جداگانه پاسخ این سؤال را داده است.
رژیم اسرائیل البته بعید نیست آتشبس را نقض کند چرا که پیامدهای آن را قابل تحمل نمیداند، اما حتماً قادر به بازگشت به جنگ نیست. جنگ غزه واقعاً تمام شده است و آنچه از این پس ممکن است رخ دهد اقدامات امنیتی از قبیل ترور اعضای مقاومت غزه خواهد بود که مقاومت باید برای آن هوشیار بوده و برنامه داشته باشد. اسرائیل با نقض آتشبس خود را در شرایطی دشوارتر از هفتههای پیش از امضای آتشبس قرار میدهد چرا که بهطور مضاعف مشروعیت جنگیدن را از دست میدهد. ضمن آنکه قاطبه اسرائیلیها و حتی نیروهای ارتش پذیرفتهاند که جنگ با غزه بسیار خسارتبار است. کما اینکه «یواو گالانت» وزیر جنگ سابق رژیم، در روز یکشنبه آتشبس، با اشاره به آزادی سه اسیر زن پس از توافق، اعلام کرد «میشد این کار را مدتها پیش انجام داد. این کار خیلی طول کشید. من خیلی متأسفم». نه ارتش و نه جامعه اسرائیل آمادگی بازگشت به جنگ را ندارند و مانور مسلحانه و موتوری حماس در روز آغاز آتشبس هم ثابت میکند، اسرائیل در حین مذاکرات به چنین مانور فاتحانهای تن داده است. معلوم شد حماس هم قدرت و هم اراده و هم جمعیت لازم برای ادامه جنگ با اسرائیل را دارد.
از سوی دیگر با نقض آتشبس از سوی اسرائیل، مقاومت غزه و سایر اضلاع مقاومت منطقهای با مشروعیت مضاعف به جنگ ادامه خواهند داد. کما اینکه مقاومت یمن اعلام کرد در صورت نقض آتشبس از سوی اسرائیل، موج شلیکها علیه اسرائیل را از سرمیگیرد.
توافق آتشبس همه چیز نیست و به خودی خود هم معجزه نمیکند اما نشان داد، مقاومت هر چند در شرایط کاملاً نابرابر و با سلاحهای حداقلی صورت گیرد و هر چند موازنه نظامی به ضرر آن باشد ـ کما اینکه هم در غزه، هم در لبنان، هم در عراق و هم در یمن اینگونه بود ـ میتواند دشمن را به زانو در بیاورد. جنگ غزه ثابت کرد در مصاف کفر و ایمان ـ به تعبیر حضرت امام خمینی قدسسره ـ «مسلسلهای متکی به ایمان» تعیینکننده است.
اسرائیل در سوریه بدون تلفات به پیشرویهای بزرگی رسید اما در غزه و لبنان علیرغم دادن تلفات زیاد ناچار به امضای آتشبس و عقبنشینی شد و این در حالی بود که قدرت نظامی ارتش سوریه حتماً بیش از قدرت نظامی حزبالله و حماس بود. تفاوت این دو در کلمه «مقاومت» قابل بیان است. تحولات منطقه اینک جنبه مینیاتوری و نمونهای پیدا کرده است. در سوریه ارتشی که قدرتمند بود و نزدیک به 300 هزار نیرو داشت، در برابر یک موج کم فشار ـ با حداکثر 20 هزار نیرو ـ
و طی 11 روز در کشوری در اندازه 185 هزار کیلومتر مربع و 23 میلیون نفر جمعیت زانو زد و مضمحل شد و در غزه ارتشی بزرگ با نزدیک به 500 هزار نیرو و علیرغم 16 ماه جنگ در برابر یک جمعیت نزدیک به 2/5 میلیون نفر مقاوم زانو زد و پیروزی غزه را پذیرفت. در لبنان پنج لشکر ارتش رژیم غاصب بعد از یک ماه جنگ زمینی و دو ماه بمباران تنها توانست بهطور میانگین 3/5 کیلومتر به داخل لبنان نفوذ کنند و ناگزیر تن به آتشبس دادند و برای تخلیه اراضی اشغالشده آماده شدهاند. غزه و لبنان به بارزترین وجه ثابت کردند، مقاومت پیروز میشود و دشمن را هر چند قدرتمند باشد، عقب میزند.
لینک کوتاه:
https://www.akhbaremahramaneh.ir/Fa/News/1321215/