بزرگنمايي:
اخبار محرمانه - روزنامه سازندگی /متن پیش رو در سازندگی منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
عصر دوشنبه 24 دی، سیوهفتین نشست از سلسله نشستهای دوشنبههای مجله بخارا با همراهی مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه و انتشارات نگارستان اندیشه به رونمایی از کتاب «اسلام، دولت، مشروعیت» که به اهتمام زندهیاد دکتر داود فیرحی گردآوری شده، اختصاص یافت و احمد موثقی، زهیر صیامیانگرجی، یاسر قزوینی و علی دهباشی در این برنامه به سخنرانی پرداختند.
در ابتدا علی دهباشی پس از خوشآمدگویی به میهمانان گفت:«این کتاب نخستین بار در بهار 1382 در قالب یکی از شمارگان فصلنامۀ «فرهنگ و اندیشه» به سردبیری داود فیرحی منتشر شده است. با گذشت بیش از دو دهه از انتشار آن مقالات این مجموعه محل رجوع پژوهشگران و علاقهمندان است. در این کتاب تلاش شده با نگاهی به مهمترین چالشهای مشروعیت امر سیاسی به مباحثی نظیر نسبت اجتهاد و سیاست اجتهاد و مشروطیت، اصلاحطلبی دینی، عدالت و نظایر آن پرداخته شود».
در تداوم نواندیشان دینی
سپس احمد موثقی، عضو هیأت علمی دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران دربارۀ رویکردهای مختلف نسبت به سنت گفت: «ما سه نوع رویکرد نسبت به سنت داریم؛ یک رویکرد، احیای غیرانتقادی سنت است که شامل سنتگرایان و محافظهکاران میشود. رویکرد دوم، نفی سنت و دکانستراکشن (تخریب سنت) است که این هم هیچجا جواب نداده است! ولی رویکرد سوم، سلسله و سنت فکری نواندیشان دینی و نوگرایان دینی است که مرحوم فیرحی در ادامۀ این رویکرد بود. نواندیشان دینی نقد و بازخوانی سنت (ریکانستراکشن) میکنند. مرحوم فیرحی در این حوزه بسیار مجهز ورود کرده بود و هم نگاه انتقادی به سنت داشت و هم به مدرنیته. در واقع برای اینکه بتوانیم به سنتزی برسیم و شیفتی به دوران مدرن و مدرنیته داشته باشیم، شناخت سنت از درون و نقد سنت از بیرون همزمان لازم است. مرحوم فیرحی چنین رویکردی داشت و دنبال بازخوانی تمام آن مفاهیم در سنت و دین بود. بحث اجتهاد را مطرح میکرد و در حوزۀ سیاسی به مرحوم نائینی توجه خاص داشت، چون رویارویی ایرانیان با مدرنیته و اندیشه سیاسی مدرن مخصوصاً در مشروطه خودش را نشان میدهد. فیرحی بهنوعی میخواهد مشروطه خواهی را با تمرکز بر نقش مجتهدین مشروطهخواه بازخوانی کند و بسطش دهد. حتی در تاریخ اسلام جستوجو میکند و میخواهد ببیند مفاهیم مدرنی چون حزب و دولت در گذشتۀ اسلامی چه ردی دارند. البته در این زمینه میتوان به نظرات مرحوم فیرحی نقدهایی وارد دانست، ولی تلاش او برای ایجاد سنتز بین سنت و مدرنیته تلاشی قابل توجه است، چون در هر جایی که این سنتز برقرار شده است موفق بوده است. مشروطه نوعی اجتهاد و ایجاد سنتز بین سنت و مدرنیته است و به نظرم از دل نوگرایی دینی و نئواعتزال امکان رسیدن به دموکراسی و توسعه وجود دارد».
اهمیت سیاسی اجتهاد
یاسر قزوینی، استادیار گروه تاریخ دانشگاه تهران با تکیه بر متنی از رشید رضا دربارۀ تحلیل مشروطه ایران گفت: «در یادداشت مرحوم رشید رضا چند نکته وجود دارد: یک نکتۀ خیلی جالب هست و آن اینکه در نگاه عربی به مشروطه ایرانی مظفرالدینشاه را خیلی برجسته میکنند که قابل پژوهش است. در متن رشید رضا مطرح میشود که برخلاف باور مردم این خود علما بودند که در صف اول مشروطهطلبان قرار گرفتند و ندای اصلاح سردادند و این خیلی برای مردم آن زمان شگفت است و جایی میگوید، اهل بصیرت میدانند که قول به وجوب اجتهاد در دین نوری است که در دل علمای فارس افتاده و آن ها را به این جاده مستحکم رهنمون شدند. در ادامه مقداری توضیح میدهد که در میان اهل سنت چیزی وجود دارد با عنوان سد باب اجتهاد که در شیعیان این سد وجود ندارد و میگوید هر چه این موضع در میان اهل سنت کمرنگتر شد، گویی که در میان شیعیان پررنگتر شد. این اهمیت تا جایی که از مفهوم اجتهاد بگوییم به دال مرکزی نظریۀ شیعی تعبیر شده و مورد توجه استاد مرحوم دکتر فیرحی بود و بهویژه در در فصول آخر کتاب «قدرت، دانش و مشروعیت در اسلام» به تفصیل در مورد اجتهاد و کارکردهای آن صحبت کردهاند که اجتهاد چه امکانی را میدهد تا سنتزی بین دین و سیاست در گفتمان شیعی شکل بگیرد. در ادامه این یادداشت رشید رضا حتی به عقیدۀ مهدویت اشاره میکند و میگوید ما فهمیدیم عقیده مهدویت هم یک مانع در برابر اصلاحات نیست، بلکه مهدی یک فرد صالح قوی میخواهد نه یک فرد فاسد ضعیف و آخرش جالبتر میشود و بحثش را عوض میکند و در پایان میگوید ما امروز میبینیم قرار هست حکومت ایران براساس شورا برقرار شود و همه به مظفرالدینشاه تبریک گفتهاند به جز سلطان عبدالحمید عثمانی. او در این متن یک دوگانه بین استبداد و شورا درست میکند و میگوید، شورا حکم قرآن است و استبداد حکم به رأی ما انزلالله (حکمی که ممکن است به تکفیر برسد) است. میگوید امروز ایران شورا را بهعنوان شیوه حکومت خود به کار خواهد گرفت و باقی حکومتها همه استبدادی هستند ازجمله حکومت عبدالحمید و جالب این است میگوید اگر حکومت شورا در ایران مستقر شود، ولی دیگر حکومتها استبدادی باقی بمانند باید بدانیم هیچ حکومت اسلامی حقیقی به جز حکومت مشروطۀ ایران روی زمین وجود ندارد و در نهایت میگوید، واجب است ما حکومت مشروطه در ایران را تقویت و تایید کنیم و برای اینکه حکم خدا روی زمین باقی نماند واجب است پیرو حکومت مشروطه در ایران شویم. مهمترین نکتۀ این مقالۀ کوتاه رشید رضا تکیهاش بر باز بودن باب اجتهاد در شیعه است. واژۀ اجتهاد در گفتمان شیعی کمکم از یک واژۀ منفی به یک واژۀ مثبت تبدیل شد. در قرون اولیه واژۀ اجتهاد با مفهوم رأی و قیاس مفصلبندی و همراه است اما کمکم در معنای آن تحول به وجود میآید و دیگر اجتهاد نه در مقابل نص، بلکه به راه فهم نص تبدیل میشود و با برتری اصولیون و برآمدن مکتب شیخ انصاری جایگاه ویژه برای عالم شیعی ایجاد میشود که عالم شیعی براساس دوگانۀ اجتهاد و تقلید قدرت رهبری پیدا میکند که این قدرت باعث میشود جنبشهای اجتماعی را هدایت کنند و مردم از آنها حرفشنوی داشته باشند. البته آقای فیرحی با نگاه فوکوهی خودشان معتقد بود همواره سناریوهای متعددی وجود دارد اما این ارادۀ معطوف به قدرت است که یک سناریو را از میان دیگر ستاریوها برمیگزیند».
افقگشایی در سنت
زهیر صیامیانگرجی، استادیار گروه تاریخ دانشگاه شهید بهشتی در ادامه دربارۀ از اهمیت مقالات داود فیرحی و این مجموعه گفت: «در این جلسه با یاد دکتر فیرحی میخواهم این مسأله را مطرح کنم که با مرگ مولف یک ایده و اثر نسبت خوانندگان آن اثر و آراء با مولف به چه شکلی است؟ اگر امروز دکتر فیرحی بود نسبت به مسائلی که در حوزۀ فکری، فرهنگی و سیاسی جامعه ما- که موضوع پروژههای ایشان هست- چه دیدگاههایی ارائه میکرد؟ نسبت دیدگاههای متاخرترش با دیدگاههای متقدمتر او در چیست؟ میتوانیم از یک مکانیسم برای تبیین این مسأله صحبت کنیم که «مکانیسم نشر» است. مکانیسم نشر و رسانه همان سازوکاری است که معیاری به ما میدهد تا بتوانیم دیدگاههای متفکران را در بایگانی دانش که به شکل تاریخی آرشیو شده به دست بیاوریم. کتاب «اسلام، دولت، مشروعیت» در دهۀ 80 گردآوری شده و مجدداً در شرایط کنونی بازنشر شده است. تحولات دهۀ 70 و 80 را همه به خاطر داریم. سال 84 جریانهای سیاسی که نوعی اسلام سیاسی را دال مرکزی ایدههایشان و درکشان از اسلام سیاسی را راهحلی برای حل مسائل اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی کشور میدانستند، دولت را تصاحب کردند. در تاریخنگاری اندیشه و مطالعات علوم سیاسی عموماً دو حوزۀ اندیشه و دولت وجود دارد. اندیشه به امور ذهنی میپردازد و وقتی صحبت از دولت میشود، امر عینی مدنظر قرار میگیرد. مرحوم فیرحی از معدود کسانی است که در حوزۀ تاریخنگاری اندیشه سعی کرد این دو حوزه را همزمان پیش ببرد. یعنی به شرح ایدهها در اندیشۀ سیاسی و سطح کنشها و نهادها در حوزۀ دولت به طور همزمان بپردازد و اینها مستقل از هم کار نکنند. در آثار مرحوم فیرحی کتاب دیگری وجود دارد با نام «نظام سیاسی و دولت در اسلام» که کمتر دیده شده است. به نظرم مقدمۀ این کتاب یکی از درخشانترین ایدههای ایشان را بسط میدهد و آن ایده وضعیت دولت مدرن در جامعۀ دینداران و مسألۀ اصلی تجدد برای جوامع مسلمان است. وقتی این ایدهها در کنار کتاب «اسلام، دولت، مشروعیت» دیده شود برای فهم نظرات و پروژۀ فیرحی آوردههایی دارد. سال 84 که این مجموعه مقاله فرصت نشر پیدا میکند، میبینیم که اکثر نویسندگان و مترجمان مقالاتش از دانشگاه مفید و باقرالعلوم قم هستند؛ یعنی این کتاب صدایی از نواندیشان دینی قم در این مقطع است. ایدههایشان خیلی جذاب است. آیا همچنان مسألۀ ما اسلام نیست؟ امروز به راحتی میشود پرسید کدام اسلام؟ در حوزۀ عمومی و حکمرانی و قانونگذاری خیلی واضح این پرسش مطرح میشود که از کدام اسلام سخن گفته میشود. آن نگاه ذاتگرایانهای که به اسلام وجود داشت در یک روند تولید محتوای اندیشهای و فکری توسط کسانی مثل فیرحی و حلقههای فکری مختلف به چالش کشیده شد تا بتوان امروز به راحتی پرسید از کدام اسلام صحبت میکنید؟ کما اینکه نگاه ذاتگرایانه به کارکردهای دولت و نهاد دولت هم در این دو سه دهه دچار چالش شده است و از حاکمان بهراحتی پرسیده میشود که از کدام نوع دولت صحبت میکنند. مفهوم مشروعیت هم با چالش مواجه شده و پرسیده میشود، کدام نوع مشروعیت. در واقع مسألۀ اسلام، دولت و مشروعیت و رابطۀ اینها با یکدیگر، مسألۀ تاریخی جوامع مسلمان است و هر نوع پاسخی که به آن داده شود نوع خاصی از حکمرانی را در پی خواهد داشت. در دوران پیشامدرن بدیلی برای حکمرانیهای خلافتی یا پادشاهی وجود نداشت اما با ظهور دولت مدرن (دولت به معنای نمایندۀ ارادۀ ملی مردم) دیگر نمیتوان از حکومت مستبد بهعنوان حکومت مصلح سخن گفت بلکه مشروطیت قدرت و مشروط بودن دولت به خواستهای عمومی مشروعیتساز است. از این منظر طرح بحث اسلام، دولت و مشروعیت همچنان برای ما تازگی دارد. بهخصوص که امروز در مطالعات اندیشۀ سیاسی و حتی مطالعات تاریخی ما با رویکردهای خوانندهمحور مواجه هستیم و نه صرفاً رویکرد مولفمحور. پروژۀ مرحوم فیرحی استفاده از تاریخ به صورت فوکویی و هرمنوتیکال برای افقگشایی در سنت بود. فیرحی در کتابها و مجموعه مقالاتش مروج رویکرد تاریخی است که تا به معنای واسازانه پیش از آن کمتر مورد توجه بود. بنابراین فکر میکنم اگر مرحوم فیرحی زنده بود شاید در ادامۀ پروژهاش که مسألۀ اصلی آن فقه و نهاد فقاهت بود، با اتمام کتاب ناتمام آخرش که به قانون توجه داشت، بعد از آن به سراغ فلسفۀ حق میرفتند. در مقدمۀ کتاب آخر نوشته: «کلمۀ قانون مهمترین واژه در تاریخ ایران معاصر است». فکر میکنم با تحولاتی که بعد از درگذشت ایشان اتفاق افتاد شاید این جمله را اینگونه اصلاح میکردند: کلمۀ حق مهمترین واژه در تاریخ ایران معاصر است».
لینک کوتاه:
https://www.akhbaremahramaneh.ir/Fa/News/1319177/