توافق یا انتقام؛ سیاست تهران، خلیج فارس را از ترامپ دور میکند؟
تحلیل ویژه
بزرگنمايي:
اخبار محرمانه - اکو ایران /متن پیش رو در اکو ایران منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
دولت جدید ایالات متحده با یک محیط منطقهای تغییر یافته مواجه است که میتواند توافق با ایران را جذابتر از احیای مجدد کمپین تحریمها جلوه دهد.
رد پای مقاصد در میان لفاظیها
به نوشته جاناتان پانیکوف، مدیر ابتکار امنیت خاورمیانه در شورای آتلانتیک و معاون سابق افسر اطلاعات ملی ایالات متحده در فارن پالیسی، در ماه دسامبر، زمانی که حکومت اسد در سوریه در حال فروپاشی بود، دونالد ترامپ، رئیس جمهور منتخب ایالات متحده، دیدگاه خود را مبنی بر این که آمریکا نباید در این غائله درگیر شود، به وضوح بیان کرد. این در حالی بود که به طور همزمان با برگزاری مجمع دوحه، وزرای خارجه ایران، ترکیه و روسیه با شرکت در این نشست تحولات مربوط به پیشروی سریع نیروهای اپوزیسیون سوریه را بررسی میکردند.
این تحولات باعث شد تا کارشناسان خاورمیانه به این فکر کنند که احساسات ترامپ تا چه اندازه ممکن است در دور دوم از سوریه فراتر رود و- برای مثال، آیا ایران را نیز شامل می شود؟
در حالی که دولت جدید در ایالات متحده در حال شکل گرفتن است، کارشناسان سیاست خارجی تلاش میکنند دست ترامپ و انتصابات جدید کاخ سفید را بخوانند تا بفهمند چه معنایی برای سیاست او در قبال ایران دارد. با این همه درستتر این است که به جای دنبال کردن ردِ انتصابات، باید بر اظهارات او تمرکز کرد: ترامپ از بسیاری جهات شفافترین رئیسجمهور آمریکا در دهههای اخیر است. لفاظیهای او اغلب مقاصد او را آشکار میکند، حتی در شرایطی که تصمیمات اتخاذ شده توسط دشمنان خارجی و متحدان میتواند بر برنامههای او تأثیر بگذارد.
معنای آرزوی موفقیت ایران
ترامپ در مصاحبهای در اکتبر گذشته گفت: «دوست دارم ایران را بسیار موفق ببینم. تنها چیزی که وجود دارد این است که آنها نمیتوانند سلاح هستهای داشته باشند». این می تواند سه احتمال را به تصویر بکشد: یک توافق گسترده مرتبط با همه مسائلی که غرب با ایران دارد (برنامه هسته ای، نیروهای متحد منطقهای و برنامه موشکهای بالستیک)؛ یک توافق محدود که فقط به برنامه هستهای مربوط میشود؛ و یا یک حمله نظامی برای نابودسازی برنامه هستهای.
این از نظر استراتژی به چه معناست؟ در حالی که مقامات ارشد اطراف ترامپ بر سر رویکرد در قبال ایران اختلاف نظر دارند، به احتمال زیاد سیاست اولیه او این است که او دو غریزه رقیب را در اولویت قرار می دهد: میل به توافق با ایران بر سر برنامه هستهای در مقابل اقدام بر اساس نارضایتی شخصی -اتهام تلاش برای ترور او. با توجه به رفتارشناسی او، باید انتظار داشت که ادعای تلاش برای ترور او در خط مقدم ذهن ترامپ باشد، حتی اگر او در نهایت توافق را در اولویت قرار دهد. شاهینهای سنتیتر سیاست خارجی در دولت او اجازه نمیدهند او آن را فراموش کند.
توافق یا انتقام
مسیری که ترامپ انتخاب میکند -توافق یا انتقام- سیاست ایالات متحده را شکل خواهد داد و در سراسر خاورمیانه طنینانداز خواهد کرد. هر دو گزینه ترامپ را به این سمت سوق میدهد که به شکلی واقعی فشار را به میزان قابل توجهی افزایش دهد: تحریمهای جدید و اجرای سختگیرانهتر تحریمهای موجود، خروج ایران از ارگانهای سازمان ملل که به طور مداوم اهداف آنها را نقض میکند، و تمرینهای نظامی مشترک بیشتر ایالات متحده با اسرائیل. همچنین احتمالا تهدیدات نیز افزونتر شوند، از جمله همکاری با متحدان اروپایی برای فعال کردن بند بازگشت فوری تحریمها (اسنپ بک) و تکرار صریح اینکه ایالات متحده از نیروی نظامی برای جلوگیری از دستیابی ایران به قابلیت تسلیحات هستهای در صورت لزوم استفاده خواهد کرد.
اگر ترامپ به توافقی که صرفاً بر برنامه هستهای ایران متمرکز باشد تمایل داشته باشد، نه تنها جمهوریخواهان سنتی، دموکراتهای میانهرو، و بسیاری از اعضای دولت او -مانند مارکو روبیو، وزیر امور خارجه نامزد و مایک والتز، مشاور امنیت ملی- را نیز از خود دور کند، بلکه مایه سرخوردگی مقامات اسرائیلی میشود -بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل در ژوئن 2023 گفت: «اسرائیل به هیچ توافقی با ایران پایبند نخواهد بود و به دفاع از خود ادامه خواهد داد». به نوشته پانیکوف، در میان سیاستمداران آمریکا عموما این اجماع وجود دارد که هرگونه توافق آینده با ایران نمیتواند به تنهایی به برنامه هستهای این کشور رسیدگی کند.
از سوی دیگر حمله مستقیم به ایران مایه ناامیدی جمهوریخواهان انزواطلب -از جمله معاون رئیس جمهور منتخب جی. دی. ونس که در ماه اکتبر تاکید کرد که ایالات متحده و اسرائیل گاهی «منافع متمایز» دارند و «درگیر نشدن با ایران» به نفع ایالات متحده است- و برخی از دموکراتها در کنگره که میخواهند واشنگتن کمتر درگیر نظامی در منطقه باشد، شود.
به نظر میرسد ترامپ حداقل در لفاظیهای خود پذیرای این استدلال است و در طی سخنرانی خود برای پذیرش نامزدی جمهوریخواهان خاطرنشان کرد: «با پیروزی ما در نوامبر، سالهای جنگ، ضعف و هرج و مرج به پایان خواهد رسید». اما ترامپ ممکن است حمله به ایران با انگیزه انتقام را به عنوان فرصتی بسیار خوب بداند که نباید از آن استفاده کرد و نتانیاهو را بدان تشویق کند.
چرخش خلیج فارس
با این همه، هر دو گزینه توافق محدود هستهای و نابودی نظامی برنامه هستهای ایران به شکل طعنهآمیزی، متحدان خلیجفارس آمریکا را نگران میکند. عربستان سعودی و امارات متحده عربی -حامیان سرسخت سابق کمپین فشار حداکثری ترامپ در دوره اول ریاست جمهوری او- امروز در جایگاه متفاوتی قرار دارند.
محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی بر تنوع بخشیدن به اقتصاد کشورش به دور از نفت متمرکز شده است، که نیاز به سرمایهگذاری مستقیم خارجی قابل توجه و پایدار دارد. اما اگر موشکهای ایران یا حوثیها در سالهای آینده بر عربستان سعودی ببارد، این جریان سرمایهگذاری مستقیم خارجی به سرعت قطع میشود.
عربستان سعودی امیدوار است که مذاکرات روند صلح با حوثیها به موفقیت برسد و برخی از نگرانیهای امنیتی این کشور را کاهش دهد. با این حال، مذاکرات فعلا به بنبست رسیده و شانس دستیابی به یک راهحل کوتاهمدت پس از روی کار آمدن ترامپ -با توجه به برنامهریزی دولت او برای قرار دادن مجدد این گروه در فهرست تروریسم- کاهش مییابد.
علاوه بر این، هم توافق هستهای و هم حملات نظامی تحت حمایت ایالات متحده به ایران –بدون تضمینهای دفاعی اضافی از سوی واشنگتن– این خطر را در ریاض و ابوظبی تقویت میکند که واشنگتن شریک غیرقابل اعتمادی است. در سپتامبر 2019، حوثیها حملاتی را به تاسیسات نفتی بقیق و خریص عربستان انجام دادند. در ژانویه 2022، این گروه به زیرساختهای نفتی و محل ساخت و ساز فرودگاه جدید ابوظبی حمله کرد. مقامات هر دو کشور، واکنش واشنگتن به این رویدادها را دلیلی بر این میدانند که ایالات متحده به اندازه کافی به دفاع از آنها متعهد نیست.
در سالهای پس از آن، هم عربستان سعودی و هم امارات تصمیم گرفتند که بهترین جایگزین برای محافظت از سرزمینهای خود و اجتناب از حملات ایران یا دستاندرکاران آن، تنشزدایی با تهران است. عربستان سعودی درگیر یک روابط نزدیک شد و امارات نیز روابط دیپلماتیک و اقتصادی را برای کاهش تنشها ارتقا داده، که تقریباً یک تغییر کامل از مواضع ریاض و ابوظبی در حمایت از کمپین فشار حداکثری ترامپ در دوره اول است.
برای متقاعد کردن هر دو متحد برای بازگشت به موضع فشار حداکثری علیه ایران، ترامپ ناگزیر است آنها را متقاعد کند که ایالات متحده امنیت مورد نظر آنها را تامین خواهد کرد. از نگاه عربستان سعودی، این تنها از طریق یک پیمان دفاعی حاصل میشود که احتمالاً الگوبرداری از معاهدات دفاعی ایالات متحده با ژاپن و کره جنوبی است. برای امارات متحده عربی، یک معاهده مشابه ممکن است جالب باشد، اما نه آنقدر مهم، با توجه به اینکه اماراتیها خود را به عنوان تواناترین قدرت نظامی در خلیج فارس نشان دادهاند و قول پشتیبانی و سختافزار پیشرفتهتر را به طور بالقوه کافی میدهند.
فقدان تعهدات دفاعی اضافی هم عربستان سعودی و هم امارات را به موازنه سوق میدهد: ظاهراً از یک کمپین فشار حداکثری جدید حمایت میکنند، اما آنقدر درگیر آن نمیشوند که تنشزدایی را که هر دو در سالهای اخیر با ایران پیشروی کردهاند، تضعیف کند. همچنین این کشورها را وادار میکند که با گسترش روابط دفاعی با چین به مصونیت خود ادامه دهند. عربستان سعودی اخیرا با خرید پهپادهای ساخت چین موافقت کرد و در سال 2022 قراردادهای تسلیحاتی به ارزش 4 میلیارد دلار با پکن امضا کرد. در ژوئیه گذشته، چین و امارات دومین رزمایش هوایی مشترک خود را برگزار کردند. زنگ هشدار طی چهار سال گذشته بارها در واشنگتن به دلیل گزارشهایی مبنی بر ساخت پایگاه نظامی چین در نزدیکی ابوظبی به صدا درآمده است.
در شرایطی که تیم ترامپ درباره رویکرد خود در قبال ایران بحث میکند، هنوز زود است که از یک سیاست منسجم صحبت کرد. با این حال، اولویت دادن به معامله یا انتقام، در نهایت تصمیم گیری ترامپ را هدایت میکند.
به نظر میرسد جدیترین گزینه از سوی ترامپ در برابر ایران، افزایش فشار برای افزایش اهرم خود و در نهایت تضمین یک توافق گسترده است. رویکرد ترامپ هرچه که باشد، تأثیر آن به ایران محدود نخواهد شد: روابط واشنگتن با متحدان اصلی خود در خاورمیانه را تقویت یا تضعیف خواهد کرد.
لینک کوتاه:
https://www.akhbaremahramaneh.ir/Fa/News/1318068/