بزرگنمايي:
اخبار محرمانه - اشرف پهلوی بعد از کودتای 28 مرداد 1332 و سقوط مصدق و پس از تبعیدی 3 ساله به ایران بازگشت. پس از بازگشت به ایران، قدرت اشرف به مراتب بیشتر از قبل شد. بنا به ادعای برخی مورخان، لذت جویی جنسی او هم بیشتر از قبل شد. این لذت جویی به حدی زیاد شد که برخی به طعنه اقامتگاه اشرف در شهر نور را "حرمسرای مردانه اشرف پهلوی" خواندند.
به گزارش خبر فوری، امروز 17 دی ماه، سالروز درگذشت اشرف پهلوی است؛ بانوی دوم خاندان سلطنتی پهلوی و جنجالی ترین و پرحاشیه ترین زن ایران در دوران محمدرضا شاه. اشرف پهلوی که 4 آبان ماه 1298 به دنیا آمد، فرزند رضا شاه و خواهر دوقلوی محمدرضا شاه پهلوی است و نقش برجسته ای در حوادث رخ داده در دربار و مسائل سیاسی و اقتصادی ایران در دهه 30 تا 50 دارد.
ازدواج اجباری و تاثیر مخربش بر شخصیت اشرف
اشرف که شخصیتی سرکش و یاغی داشت، در نوجوانی در مدرسه دخترانه زرتشتی ها تحصیل کرد. زمانی که محمدرضا پهلوی به سوئیس رفت، اشراف هم خواست به سوئیس برود تا ادامه تحصیل دهد اما رضا شاه اجازه این کار را نداد و او را در تهران نگه داشت.
اشرف در دوران جوانی و نوجوانی دختری خوشحال و نسبتا سالم بود اما ازدواج ناخواسته او باعث ایجاد نوعی عقده در وجودش گردید. طبق روایت نزدیکان شاه و اشرف، روزی رضا شاه، فریدون جم و علی قوام را احضار کرد و شمس و اشرف را نیز خواست و گفت، شمس که بزرگ تر است اول یکی از این دو را به عنوان همسر انتخاب کند. شمس نیز جم را انتخاب کرد و برای اشرف علی قوام ماند که هم زشت بود و هم بی استعداد. این اتفاق تاثیر بدی در زندگی اشرف داشت.
اشرف در طول زندگی زناشویی خود با علی قوام، شدیداً از او متنفر بود. پس از عزل رضا شاه و ترک ایران، اشرف و شمس که حالا خود را آزاد می دیدند، از شوهرانشان جدا شدند.
از این زمان به بعد بود که «زندگی جنسی» وحشتناک اشرف آغاز شد. خواهر شاه برای دیدار پدرش به آفریقای جنوبی رفت و پس از مراجعت، توقفی در مصر داشت. او در مصر عاشق یک تاجر مصری به نام «احمد شفیق» شد و با او ازدواج کرد. بنا به گفته حسین فردوست، دوست نزدیک شاه، «قبل از ازدواج با احمد شفیق، اشرف مدتی شدیداً عاشق هوشنگ تیمورتاش، پسر تیمورتاش وزیر دربار رضاخان شد و از محمدرضا اجازه خواست که با تیمورتاش ازدواج کند اما محمدرضا به علت سوابق پدرش و تیمورتاش به شدت با این ازدواج مخالفت کرد.»
با این حال، ازدواج ها و روابط اشرف پهلوی ادامه یافت و شدت هم گرفت. فردوست در خاطرات خود درباره اشرف پهلوی می نویسد: «در تاریخ زنان فاسد جهان، تالی اشرف یا نیست و یا نادر است: معتاد، قاچاقچی مواد مخدر، عضو مافیای آمریکا، بیمار جنسی و زنی که به قول خودش اگر هر شب یک مرد تازه نبیند، خوابش نمی برد!»
فردوست معتقد است زندگی جنسی اشرف به شدت متنوع و بدون قاعده بوده است. او می نویسد: « اگر قرار شود لیست مردانی که در دوران 37 ساله سلطنت محمدرضا با اشرف رابطه داشتند تهیه شود، علیرغم دشواری و غیرممکن بودن کار، چون حتی خود او نیز ممکن است همه را به یاد نیاورد، مسلماً لیست طویلی خواهد شد.»
اشرف تا سال 1335 همسر احمد شفیق باقی ماند و از او صاحب دو فرزند بنام شهریار و آزاده شد. وی در سال 1331 و زمانی که همسر احمد شفیق بود، در یکی از رستوران های پاریس با «مهدی بوشهری»، نوه معین التجار و یکی از تاجران مشهور ایرانی، آشنا شد و روابط عاشقانه اش را با وی آغاز کرد. البته این عشق دوامی نیاورد و پس از مدتی به جدایی بدل شد.
جنگ وزیر و شاهزاده/ اشرف، مصدق و کودتا
نباید گمان کرد که روابط جنسی اشرف تنها ویژگی او بوده است. اشرف یکی از ذی نفوذترین اعضاء خاندان پهلوی بود و نفوذ زیادی روی برادر تاجدارش داشت.
اشرف از طریق ایجاد نهادهای مدنی و اقتصادی مختلف توانست به یکی از ثروتمندترین افراد خاندان پهلوی تبدیل شود. با این حال، پس از ظهور مصدق، قدرت اشرف تا حدی کم شد. مصدق با شعار جدایی سلطنت از حکومت، شروع به کم کردن قدرت دربار و اطرافیان شاه کرد. با حکم او، اشرف که قصد مصالحه با مصدق و دولت ملی اش را نداشت، از
ایران اخراج شد.
در اوایل سال 1332، اشرف شروع به برقراری ارتباط با سیا و سازمان های جاسوسی بریتانیا کرد و توانست برنامه کودتای 28 مرداد را با کمک آنان تنظیم کند. اشرف وظیفه داشت برنامه کودتا را به شاه رسانده و او را به عزل مصدق ترغیب کند. او چند ماه قبل از کودتا، مخفیانه به
ایران بازگشت اما مصدق فهمید و مجددا او را اخراج کرد. شاه که در آن زمان از قدرت مردمی مصدق می ترسید، جرات مقابله با مصدق را نداشت و با اخراج اشرف موافقت کرد. با این حال، اشرف توانست نامه برنامه کودتا را از طریق ثریا، همسر شاه به برادر تاجدارش برساند. از این رو، اشرف پهلوی نقشی برجسته در کودتای 28 مرداد داشت.
اشرف؛ شاهزاده ای در قامت رئیس مافیا
اشرف پهلوی بعد از کودتای 28 مرداد 1332 و سقوط مصدق و پس از تبعیدی 3 ساله به
ایران بازگشت. پس از بازگشت به ایران، قدرت اشرف به مراتب بیشتر از قبل شد. بنا به ادعای برخی مورخان، لذت جویی جنسی او هم بیشتر از قبل شد. این لذت جویی به حدی زیاد شد که برخی به طعنه اقامتگاه اشرف در شهر نور را "حرمسرای مردانه اشرف پهلوی" خواندند.
یکی از ویژگی های اشرف به خصوص پس از بازگشت به تهران، دخالت در امور سلطنت و تلاش برای کنترل محمدرضا شاه است. فردوست در خاطراتش در این رابطه می نویسد: «یک شب من و اشرف و عبدالرضا {پهلوی} (برادر شاه) در کاخ سفید سعدآباد نزد محمدرضا بودیم. سر میز شام محمدرضا صحبت را شروع کرد که این وضعیت دیگر فایدهای ندارد. این چه سلطنتی است و من تصمیم به استعفاء گرفتهام. اشرف از این حرف محمدرضا عصبانی شد و با تندی گفت: «این حرفها چیست که میزنید؟ اینگونه صحبت کردن برای شما صحیح نیست!» عبدالرضا هم صحبت کرد و البته متواضعانه محمدرضا را دلداری داد که انشاءالله همیشه باشید و سایهتان از سر ما کم نشود و دیگر از این صحبت ها نفرمایید! ولی محمدرضا پاسخ داد که خیر، من تصمیمم را گرفتهام و استعفاء خواهم داد و با حالتی افسرده بلند شد و برای استراحت به اتاق خوابش رفت. ما نیز از کاخ خارج شدیم. سه نفری به بیرون کاخ رسیدیم. از پله ها پایین آمدیم. در مقابل استخری که در محوطه واقع است، اشرف گفت: «بایستید با شما کار دارم!» من و عبدالرضا ایستادیم. اشرف با عصبانیت گفت: «اینکه نمیشود. پدرم زحمت کشیده و این سلطنت را به دست آورده و حالا ایشان می خواهد به خاطر هیچ و پوچ آن را از دست بدهد. من دیگر حاضر به تحمل این وضع نیستم!» او سپس با گستاخی رو به عبدالرضا کرد و گفت: «تو سلطنت را قبول کن!» عبدالرضا از شنیدن این حرف بر خود لرزید که این چه گرفتاری عجیبی است که اشرف برایش درست می کند.
اشرف همچنین قدرت دیپلماتیک بسیار زیادی داشت. او ارتباطات وثیقی با دیپلمات های خارجی داشت و از طریق شرکت در میهمانی ها و قماربازی ها، با آنها شریک می شد و آنها را جذب خود می کرد. این مساله و نیز نفوذ اقتصادی اشرف باعث شد بسیاری او را «رئیس مافیای ایران» قبل از انقلاب بدانند. حتی اگر این سخن درست نباشد، شکی نیست که او ثروت بسیار بسیار زیادی داشته است.
طبق برخی داده ها، اشرف پهلوی دارای ثروت تخمینی 700 میلیون دلار بود. او به هنگام مرگ حدود 6 میلیون دلار پول نقد در بانک، جواهراتی با ارزش ده ها میلیون دلار و املاکی در فرانسه و
آمریکا داشت. او پس از انقلاب و فرار به آمریکا، ویلایی بزرگ در منهتن نیویورک خرید و در آن اقامت گزید. این خانه هشت طبقه داشت و بسیار لاکچری و اشرافی بود.