بزرگنمايي:
اخبار محرمانه - عصر ایران /متن پیش رو در عصر ایران منتشر شده و بازنشر آن در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
برجامِ سال 2015 به دلیل تغییر شرایط بین المللی و پیشرفت برنامه هسته ای ایران، دیگر قابل احیا نیست و باید به فکر توافق جدیدی بود که ایران را به عنوان یک کشور در آستانه هسته ای بپذیرد و در عین حال فاصله معناداری با نقطه گریز هسته ای ایجاد کند.
یک تحلیلگر سابق اطلاعات ارتش اسرائیل که به مدت 25 سال در رده های مختلف اطلاعات نظامی ایران درباره ایران کار کرده، با نگارش مقاله ای در وبگاه اندیشکده " alt="اخبار محرمانه" width="100%" />
"دنی سیترینوویچ" که به مدت بیش از 25 سال در واحدهای مختلف فرماندهی در اطلاعات ارتش اسرائیل (IDI) خدمت کرده، در این مقاله نوشت:
مسعود پزشکیان رئیس جمهوری منتخب
ایران در جریان مبارزات انتخاباتی خود اعلام کرد که قصد دارد برای رفع تحریم های
آمریکا علیه
ایران تلاش کند. واضح است که رفع تحریمها بر بخشهای حیاتی اقتصاد
ایران مانند بخش انرژی، مستلزم توافق جدید با غرب در خصوص برنامه هستهای این کشور است. اما پزشکیان تنها کسی نبود که درباره لزوم بازگشت به توافق هستهای صحبت کرده است.
رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز درباره لزوم یافتن جایگزینی برای توافق هستهای موسوم به برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) صحبت کرده؛ توافقی که هیچکس به آن پایبند نیست.
اما با توجه به پویایی های اخیر در صحنه جهانی - جنگ اوکراین، ناآرامی های داخلی 2022 در
ایران و حمله 7 اکتبر 2023 به اسرائیل - آیا توافق هسته ای جدید می تواند با امضای
ایران و پنج قدرت جهانی (انگلیس، چین، فرانسه،
روسیه و آمریکا) به اضافه آلمان، محقق شود؟
با نگاهی به وضعیت کنونی مذاکرات؛ تاکنون پیشرفت چندانی حاصل نشده است. این شکست و این واقعیت که اکثر محدودیتها بر ایران، همانطور که در توافق هستهای تعیین شده است، تا ضربالاجل اکتبر 2025 (آخرین تاریخی که غرب میتواند پیش از آن با اعمال "مکانیزم ماشه" همه تحریم های لغو شده را احیا کند) احتمال بازگشت به برجام سال 2015 را بسیار بعید میسازد. علیرغم ادعاهای گروسی، برجام 2015 دیگر در دستور کار قرار ندارد.
با این حال، با توجه به تمایل فوری طرفین برای جلوگیری از وخامت و تشدید کنترل نشده تنش،
ایران و
آمریکا همچنان در عمان برای جلوگیری از تشدید تنش پس از 7 اکتبر 2023 به مذاکرات با واسطه خود ادامه دادهاند. در هر صورت، موضوع احیای برجام پس از انتخابات ریاست جمهوری
آمریکا در نوامبر، به ویژه با توجه به پیروزی پزشکیان در
ایران و ضرب الاجل اکتبر 2025، دوباره روی میز خواهد بود.
بنابراین، تهران و قدرت های جهانی مربوطه باید در مورد امکان یک چارچوب سیاسی جدید برای موضوع هسته ای
ایران گفتگو کنند. در غیر این صورت، احتمال وقوع بحران های بی سابقه بین ایالات متحده و
ایران به شدت افزایش خواهد یافت.
اما با توجه به ناکامی طرفها در بازگشت به برجام - و با توجه به بیاعتمادی عمیق تاریخی بین آنها - این سوال مطرح میشود که وقتی وضعیت برنامه هستهای
ایران بهطور چشمگیری با آنچه که بر اساس توافق برجام بوده متفاوت است، این سوال پیش می آید که به چه نوع توافق جایگزینی می توان دست یافت؟
تهران پیشرفت چشمگیری در ظرفیت غنی سازی خود داشته است و امروزه با استفاده از سانتریفیوژهای بسیار پیشرفته در حال غنی سازی 60 درصدی است و دارای ذخایر اورانیوم غنی شده وسیعی است. لازم است تعدیلهای اساسی در رابطه با انتظارات از یک توافق احتمالی آتی برای برنامه هستهای
ایران انجام شود.
با این حال، تصمیم این کشور برای توسعه تاسیسات غنیسازی فردو، در واکنش به تصمیم شورای حکام آژانس در ماه مه برای محکوم کردن
ایران به دلیل همکاری نکردن با آژانس برای حل پرونده های مفتوح، خطر عدم دستیابی به توافق را بیش از پیش گوشزد می کند.
هر مذاکرهای پیچیده و چالش برانگیز خواهد بود، اما با توجه به تفاهم در مورد گزینههای احتمالی، میتوان به توافق جدیدی دست یافت؛ چون بدون توافق جدید و با ادامه پیشرفت برنامه هستهای ایران، احتمال درگیری بین
ایران و غرب - به ویژه ایالات متحده - به طور تصاعدی افزایش مییابد.
همانطور که گفته شد، هنگام نزدیک شدن به بحث های مربوط به توافق هسته ای جدید بین
ایران و قدرت ها، واقع بین بودن و درک درست از آنچه که نباید شامل این توافق جدید شود، ضروری است.
از نقطه نظر فناوری، هدف تعیین شده در برجامِ قبلی برای تضمین حفظ فاصله دستکم یک ساله
ایران از نقطه گریز هسته ای، به دلیل پیشرفت بیسابقه
ایران در غنیسازی، از نظر فنی، امروز مساله ای بیربط است و اجرای این هدف را عملا غیرممکن میکند.
ایران با استفاده از سانتریفیوژهای بسیار پیشرفته از آستانه غنیسازی 60 درصدی گذشته و هیچ کشور یا نهادی نمیتواند دانش خود را در این زمینه حذف کند، حتی اگر بیشترِ زیرساختها از بین بروند.
علاوه بر این، توافق هستهای آینده تنها توانایی هستهای
ایران را محدود میکند - و نه پیشرفت آن در زمینه متعارف یا فعالیتهای منطقهایاش - زیرا توافق اولیه تنها بر پرونده هستهای متمرکز بود.
این موضع قطعی
ایران است و توانایی تغییر آن تقریبا وجود ندارد. علاوه بر این، با توجه به عدم اعتماد به غرب، که پس از خروج ایالات متحده در سال 2018 از برجام تشدید هم شده، احتمال اینکه تهران با برچیدن زیرساخت های هسته ای خود موافقت کند بسیار کم است. این بدان معنا نیست که
ایران آماده برچیدن سانتریفیوژها نخواهد بود. با این حال، بعید است که
ایران با برچیدن کلی آنها موافقت کند، به خصوص اگر انبار سانتریفیوژها دور از تاسیسات هسته ای باشد.
علیرغم این موارد، به نظر می رسد
ایران و ایالات متحده می توانند در چندین زمینه به توافق برسند:
اول و مهمتر از همه، اطمینان از یک رژیم بازرسی طولانی مدت است. حتی اخیرا مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی بارها مدعی شد که
ایران برخی از باتجربهترین و خبرهترین بازرسان ناظر هستهای سازمان ملل را از ورود به این کشور منع کرده و از بازرسی در سایت تولید سانتریفیوژهای خود جلوگیری میکند. (تهران با بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی همکاری میکند تا بتوانند ماهیت برنامهاش را برای مدت طولانی بررسی کنند.)
علاوه بر این،
ایران آماده است تا برخی از مواد هستهای خود را رقیق کند، حتی اگر ایالات متحده از برجام خارج شود، با تاکید بر این که، تا زمانی که سانتریفیوژها در حال چرخش هستند، مساله میزان مواد هسته ای از نظر ایرانیان قابل بحث است.
ایران احتمالا بر ادامه تحقیق و توسعه تاسیسات هسته ای غیرنظامی پافشاری خواهد کرد. با این حال، احتمالا آماده خواهد بود تا وضعیت تاسیسات هستهای را بدون تغییر قابل توجه باقی بگذارد.
با در نظر گرفتن این موضوع، ساخت بمب هسته ای به مواد شکافت پذیر و همچنین توانایی برداشت این مواد و تبدیل آن به یک وسیله هسته ای نیاز دارد.
ایران در غنیسازی بسیار پیشرفته است و میتواند به سرعت مواد شکافتپذیر داشته باشد، اما برای ساخت یک کلاهک هسته ای و توسعه ابزار پرتاب آن به زمان بیشتری نیاز دارد.
برجام بر محدود کردن توانمندی های غنی سازی
ایران متمرکز بود اما کمتر بر گام هایی که
ایران برای دستیابی به تسلیحات باید بردارد متمرکز بود. این موضوع در توافق قبلی مورد توجه قرار گرفت اما با توجه به تاکید بر فعالیت غنیسازی
ایران کافی نبود. با توجه به ادعای
ایران مبنی بر اینکه قصد تولید تسلیحات هستهای ندارد، احتمالا میتوان نظارت دقیقتری بر تسلیحات بالقوه ایجاد کرد.
با فرض اینکه طرفین بتوانند بر اساس این مفروضات اولیه به توافق برسند، غرب توانایی نظارت بر برنامه هستهای
ایران (از استخراج معدن تا تولید سانتریفیوژها تا خود غنیسازی) را برای سالهای طولانی دریافت خواهد کرد.
این توافق
ایران را به عنوان یک کشورِ در آستانه هسته ای در مورد غنی سازی تضمین می کند. با این حال، تهران را چند ماه از رسیدن به ظرفیت غنی سازی 90 درصدی و نقطه گریز هسته ای دور خواهد کرد و توانایی نظارت بر پیشرفت
ایران به سمت تسلیحات به طور قابل توجهی بهبود خواهد یافت.
در ازای این،
ایران برداشته کامل تحریمهای بخش انرژی و برنامه تحقیقاتی و توسعهای گسترده و عمیق را دریافت خواهد کرد که با توجه به خروج
آمریکا از توافق هستهای،
ایران میتواند به راحتی و نسبتا سریع به آن بازگردد.
"برجام 2 " توافق کاملی نخواهد بود، اما توانایی غرب برای نظارت بر برنامه هستهای
ایران را به میزان قابل توجهی بهبود میبخشد و اطمینان میدهد که این برنامه به اهداف صلحآمیز محدود میشود. هزینه لغو تحریم ها بسیار قابل توجه خواهد بود. ایالات متحده از ابتدا می خواست تحریم ها را به عنوان اهرم فشاری حفظ کند که در ازای اجرای توافق هسته ای توسط
ایران قابل چشم پوشی بود.
ایرانیان علاوه بر این، افزایش توان نظامی متعارف خود مانند موشکهای بالستیک و پهپادها را متوقف نخواهند کرد و حاضر نخواهند بود در مورد همکاری خود با نیروهای نیابتی خود در خاورمیانه گفتگو کند. هرگونه مداخله بین المللی در این موضوعات خط قرمز است و
ایران هیچ گونه محدودیتی را در ارتباط با هیچ یک از این عناصر در هیچ معامله ای نمی پذیرد.
استراتژی
ایران از روز اول روشن بود: محدودیت به آنچه که به عنوان یک توافق هسته ای "صلح آمیز" توصیف می کند، در ازای لغو تحریم ها و هیچ چیز دیگری.
شایان ذکر است که حتی اگر قدرت های جهانی این اصول را بپذیرند، دستیابی به توافق آسان نخواهد بود. سوء ظن بین واشنگتن و تهران بدون توجه به اینکه چه کسی در هر دو کشور بر سر کار است ادامه خواهد داشت.
با این حال، ممکن است این درک وجود داشته باشد که بدون ایجاد چارچوب توافق بلندمدت دیگری، درگیری در مورد برنامه هسته ای
ایران تقریبا اجتناب ناپذیر است. از طریق مصالحههای دردناک برای هر دو طرف و تمایل به اجتناب از تشدید تنشها میتوان احتمال دستیابی به برجام 2 را افزایش داد که هم به نفع خاورمیانه و هم به سود جامعه بینالمللی است.